یادداشت حمیدرضا صدر برای خداحافظی جرارد
استیون جرارد: تاریخ تو را به کدام سو خواهد برد؟
با خداحافظی استیون جرارد از فوتبال، یکی دیگر از ستاره های نسل طلایی فوتبال انگلیس را دیگر در میادین نخواهیم دید.
به گزارش "ورزش سه"، کاپیتان محبوب قرمزهای آنفیلد سرانجام تصمیم گرفت به آنچه فوتبالیست ها به آن "صدای بدن" می گویند، گوش بدهد و در 35 سالگی از فوتبال خداحافظی کند. اما بازی های فراموش نشدنی او برای همیشه در ذهن فوتبالدوستان خواهد ماند؛ خاطراتی که بخشی از آنها را حمیدرضا صدر در این یادداشت خواندنی به تصویر کشیده است:
پاییز 2003 بود که بازوبند کاپیتانی را از سامی هیپیا گرفتند و به بازوی او بستند. به بازوی استیون جرارد، پسری از ویستن ده هزار نفری در مرسی ساید، یک لیورپولی اصیل. او پس از آن خود را در صف کاپیتان های نسل کمیاب قرار داد. کاپیتانی که با شور بازی می کردند، با عِرق و عشق. جایی کنار کارلس پویول، فرناندو هیرو، خاویر زانتی، جان تری، روی کین، پاتریک ویرا... کنار یکی از آن رهبران واقعی.
چه با نواختن ضربه های سرنوشت سازش و چه با فریادهای از ته دلش. همه اینها به علاوه دلدادگی به لیورپول او را در مرتبتی دیگر قرار داد. نه گفتن به میلیونرهای چلسی آسان نبود، ولی او گفت نه. او می توانست راهی استمفورد بریج شود و مدالی را به چنگ آورد که هرگز آویزان نکرد: مدال قهرمانی لیگ را. ولی در آنفیلد ماند، ماند تا یکی از شمایل های لیورپول شد.
روی آوردن جرارد به فوتبال قصه پر آب و تابی داشت. انحنای پاهایش حین تولد او را در صف "پاچنبری"ها (شکل تغییر یافته ای از پا که قسمت جلویش به سمت داخل و پایین چرخیده) قرار داده بود، ولی آن قدر خوب بود تا در 9 سالگی لیورپولی شود. وقتی در 29 نوامبر 1998 در آخرین دقیقه دیدار لیورپول - بلکبرن جای وگارد هگم را گرفت کسی تصور نمی کرد آن پسرک هجده ساله لاغر خجالتی، خط میانی باشگاه را زیر و رو کند. لیورپول آن روزها مردان میانی سرشناس داشت: استیو مک منمان، جمی ردنپ، پاتریک برگر، پل اینس، دنی مورفی... با این وصف ژرارد هولیه در جرارد گوهری بزرگ یافته بود. او در تیم هولیه در سال 2001 سه گانه جام حذفی، جام اتحادیه و جام یوفا را فتح کرد و سپس قلب تپنده تیم به رهبری رافا بنیتس شد.
لیورپول در دسامبر 2004 با گل دقیقه 86 او برابر المپیاکوس در آنفیلد راهی مرحله پلی اف شد و سرانجام و پا به فینال گذاشت. فینال استامبول 2005 بدون جرارد ورق نمی خورد. میلانی ها در نیمه اول سه بار دروازه لیورپول را باز کردند، ولی همه چیز با گل او که با ضربه سر به ثمر رسید وارونه شد و شش دقیقه بعد گل سوم و تساوی بخش سرخپوش ها با نفوذ او به درون محوطه جریمه و زمین خوردنش و ضربه پنالتی ژابی آلونسو به دست آمد. بسیاری از میلانی ها او را برای آن شیرجه و تکیه به چهره ای آمیخته به معصومیت که کولینا را تحت تاثیر قرار داد نکوهش کردند، ولی آن چه او در نیمه دوم آن نبرد تاریخی انجام داد اوج نمایش یک رهبر واقعی در میدان بود.
با این وصف پاسخ به این پرسش که "آیا جرارد بهترین بازیکن پنج دهه اخیر لیورپول است؟" آسان نیست. خیلی ها کنی دالگلیش عصر طلایی دهه 1980 را که هم قهرمان لیگ شد و هم قهرمان اروپا بالاتر از جرارد قرار می دهند. هرچند کسی تردید ندارد جرارد بهترین مرد میانی لیورپول دو دهه اخیر بوده. هافبک چند منظوره ای که بین دو محوطه جریمه دوید و جنگید. میانه میدان را به چنگ گرفت، مهاجم سایه شد، همین طور یک گوش راست و حتی یک دفاع راست. با تکل هایش توپ ها را به چنگ آورد و مهاجمان را با پاس های بی نقصی به جلو راند. راست پا بود ولی می توانست با پای چپ هم دروازه ها را باز کند. همه اینها به علاوه نواختن ضربه های آزاد ترسناک.
.
جرارد رکوردهای غبطه انگیز خودش را ثبت کرده، مثلا این که تنها بازیکنی بوده که هم در فینال جام حذفی گل زده، هم در فینال جام اتحادیه، فینال لیگ قهرمانان و فینال جام یوفا، با این وصف یکی از مردان تلف شده نسل طلایی انگلیس هم هست. همان نسلی که با او، فرانک لمپارد، جان تری، ریو فردیناند، مایکل اوون، اشلی کول، پل اسکولز و دیوید بکام هرگز به جایی نرسیدند... او در تیم ملی درخشش نبردهای باشگاهی اش را به رخ نکشید. اولین گل ملی اش را طی پیروزی تاریخی 5-1 در مقدماتی جام جهانی 2002 در استادیوم المپیک مونیخ برابر الیور کان به ثمر رساند (گلی در واپسین ثانیه های نیمه اول که نتیجه 1-1 را به سود انگلیس کرد)، ولی طی 20 گل ملی بعدی اش دروازه تیم بزرگی را باز نکرد.
به نظر می رسید اریکسون، مک لارن و کاپلو نمی دانستند با او چه کنند. طی آن سال ها بر او این ابهام که ترکیب جرارد - لمپارد ناموزون است و بازوبند کاپیتانی به تری تعلق دارد بر او سنگینی کرد، با این وصف 114 بار پیراهن ملی را پوشید و پس از شیلتون، رونی و بکام بیشترین بازی های ملی را برای انگلیس انجام داده.
حمیدرضا صدر