همه آنچه که از بازی سوریه - ایران نمیدانستید
به لیگ یک فوتبال جهان خوش آمدید!
آخرین بازی تیم ملی در دور رفت مقدماتی جام جهانی با تساوی به پایان رسید، نتیجه ای که حواشی بسیاری باعث به وجود آمدن آن شد، در این مطلب به وقایع نگاری خبرنگار اعزامی "ورزش سه" به مالزی از آنچه در بازی ایران گذشت می پردازیم.
به گزارش "ورزش سه"، تیم ملی ایران که با سه پیروزی و یک تساوی در صدر جدول رده بندی گروه اول مقدماتی جام جهانی ترک تازی می کرد برای کسب سه امتیاز پایانی دور رفت عازم مالزی شد تا در برابر تیم ملی سوریه قرار بگیرد، دیداری که در نهایت پیروزی ملی پوشان ایران را به همراه نداشت تا با تنها یک امتیاز از بازی آخر دور رفت، ایران 11 امتیازی شود، تک امتیازی که با موانع بسیاری که برای تیم ملی به وجود آمده بود، تبدیل به سه امتیاز نشد.
برخلاف دو سفر قبلی ایرانی ها به چین و ازبکستان، در این سفر خبرنگاران ایرانی نیز به همراه عکاسان بیشتری در محل بازی تیم ملی حضور داشتند تا تشریح شرایط اسفناک موجود تنها روی دوش مدیررسانه ای تیم ملی نباشد.
با گزارش اختصاصی خبرنگار "ورزش سه" در مالزی، همراه باشید:
پرده اول؛ هفتاد کیلومتر بعد از کوالالامپور
عدم حضور در سوریه جنگ زده و بازی در کشوری دیگر، خیال همه ما را راحت کرده بود که تیم ملی می تواند در آرامش دیدار خود را برگزار کند و یک نتیجه دلچسب به دست بیاورد، هرچند که نام مالزی، شرایط جوی ناپایدار و رطوبت بسیار بالا را با خود به همراه می آورد، اعلام نام سرمبان، شهر کوچکی در هفتاد کیلومتری کوالالامپور به عنوان شهر محل برگزاری این بازی نور علی نور بود، هرچند خیال ما تا حد زیادی راحت بود چرا که تصور می کردیم در کشوری که مقر AFC در آن وجود دارد تنها باید به جنگ شرایط جوی برویم.
ملی پوشان در همین شهر اسکان یافته بودند اما انتخاب عجیب این شهر باعث شده بود تا خبرنگاران و عکاسان و تصویربرداران مسافت هفتاد کیلومتری سرمبان تا کوالالامپور را بپیمایند و این موضوع وقتی با ترافیک شدید پایتخت مالزی و چراغ قرمزهای طولانی گره می خورد ساعات بسیاری را به خود اختصاص می داد.
پرده دوم؛ آغاز توفان و تهدید زیکا
در تمام روزهای منتهی به بازی با سوریه، ملی پوشان باید خود را آماده نبرد با شرایط محیطی می کردند، باران های معروف مالزی و توفان های پیاپی در اوج خود به سر می بردند به طوریکه تمرینات تیم ملی روی چمن پرآب انجام می شد و همانطور که در تصاویر مخابره شده قابل مشاهده بود قسمت هایی از زمین به برکه هایی کوچک بیشتر شباهت داشت تا محل تمرین فوتبال.
علاوه بر این موضوع، پشه هایی معروفی که پیش از این نیز سفارت ایران، هشدار حضورشان را به ایرانی های حاضر در مالزی داده بود مهمان های ناخوانده تمرینات بودند، پشه های حامل ویروس خطرناک زیکا و به همین دلیل باید ملی پوشان ایران پیش از آغاز تمرین با اسپری، موادی را به بدن خود آغشته می کردند تا در صورت برخورد با این پشه ها، از دردسرهای احتمالی در امان بمانند.
پرده سوم؛ کنفرانس مطبوعاتی در آشپزخانه!
تا اینجا و در دو روز ابتدایی حضور ملی پوشان در مالزی، تنها شرایط جوی و محیطی، ایجاد خطر می کرد و ملی پوشان تصور می کردند تنها باید به مبارزه با باران و پشه بروند، اما جنگ روانی از روز قبل از بازی آغاز شد، روزی که کارلوس کی روش و یارانش فهمیدند در چه کارزاری باید حضور پیدا کنند.
تغییر عجیب ساعت نشست
روز دوشنبه اتفاقی عجیب، کارلوس را عصبانی کرد، نشست مطبوعاتی مربوط به سرمربی تیم ملی ایران، طبق اعلام مسئولین برگزار کننده بازی باید در ساعت 18:30 برگزار می شد اما نزدیک ظهر اعلام شد سرمربی تیم ملی باید راس ساعت 15 در نشست مطبوعاتی حاضر شود، برگزاری بازی در این هوا و در این شهر به اندازه کافی کی روش را عصبانی کرده بود تا او پس از طی مسافت تقریبا 30 کیلومتری محل تمرین تیم ملی(دانشگاه علوم اسلامی مالزی) تا ورزشگاه تانکو عبدالرحمن، اولین حرفی که بر زبان بیاورد این باشد راجع به ساعت کنفرانس و محل برگزاری بازی چیزی نمی گویم تا مشمول جریمه از سوی AFC نشوم.
اولین هشدارهای حضور در ورزشگاهی محروم در همین نشست، احساس شد، محل برگزاری نشست مطبوعاتی سرمربیان دو تیم، به قول کی روش در آشپزخانه ای برگزار می شد که تنها دیواری کاذب با آرم اسپانسرهای AFC از آبروریزی آن ممانعت می کرد! در این لحظات برای اولین بار احساس می کردیم حضور تصمیم گیران اصلی فوتبال آسیا در مالزی تنها یک دروغ بزرگ است.
پرده چهارم؛ رونمایی از شاهکار، ورزشگاه تانکو عبدالرحمن
پس از نشست مطبوعاتی، کارلوس کی روش به زمین رفت تا از آن بازدید کند، زمینی که تیمش حتی یک جلسه هم در آن تمرین نکرده بود و روز آینده باید در دیداری حساس در آن به میدان می رفت، وجود ورزشگاهی اینچنینی در مقر کنفدراسیون فوتبال آسیا برای هیچ یک از حاضرین قابل هضم نبود و از آن بدتر اجازه برگزاری بازی در این مکان! قیافه مبهوت کی روش وقتی به مانند همه لحظات عصبی خود، دست به کمر ایستاده بود و چمن عجیب و غریب ورزشگاه را نظاره می کرد نشان از آتش زیر خاکستری داشت که هر لحظه ممکن است گُر بگیرد.
چمنی برای پیک نیک
چمن ورزشگاه تانکو عبدالرحمن مورد عجیبی بود که حتی در بدترین ورزشگاه های ما نیز دیده نمی شد، چمنی بلندتر از حد معمول و بیشتر از اینکه به درد بازی فوتبال بخورد شاید برای یک پیک نیک دسته جمعی مناسب بود، گیاهانی پهن که هیچ ربطی به چمن های معمول نداشتند. با وجود اینکه چند ساعتی از آخرین بارش در این شهر می گذشت اما زمین هنوز پر از آب بود و این اتفاق نوید زمینی بدون زه کشی را می داد، زمینی که در صورت بارندگی احتمالی باید مشابه روز بازی استقلال و دالیان چین را به خاطرمان بیاورد. با دیدن این چمن اولین چیزی که به ذهن حاضرین می رسید این بود که کدام نماینده AFC جرات دارد به وضعیت چمن ورزشگاه های کشورمان ایراد وارد کند، مثلا ورزشگاهی مانند تختی انزلی در بهمن ماه یقینا شرایطی به مراتب بهتر از این دارد!
سکوهایی برای بازی های محلی
وقتی سر بلند می کردیم و کل ورزشگاه را از نظر می گذراندیم اوضاع از این هم جالب تر می شد، تنها 600 صندلی آن هم در محوطه مثلا VIP نظر جلب می کرد و دور تا دور ورزشگاه تنها سکویی بود که در دور افتاده ترین ورزشگاه های ایران هم یافت نمی شد، وقتی این موضوع را مقایسه می کردیم با فشار کنفدراسیون فوتبال آسیا برای صندلی دار کردن طبقه دوم ورزشگاه آزادی نتایج جالبی به دست می آمد.
همه شرایط لازم برای یک بازی بین المللی
نکات جالبتری هم در ورزشگاه تانکو عبدالرحمن با کمی دید بازتر به چشم می آمد، وضعیت افتضاح اینترنت، اتاقی که در گوشه و بالاترین طبقه ورزشگاه وجود داشت و به نام جایگاه مخصوص خبرنگاران معروف بود، اتاقی به نسبت کوچک با صندلی هایی متراکم که در روز برگزاری بازی و برای وصل شدن به نت وقتی وارد آن شدیم بوی نامطبوع غذای دریایی بر آن حکمفرما بود! غذاهایی که گویا برای خبرنگاران آورده بودند، برنج تند، ماهی و گیاهی ناشناخته، چیزی مانند تربچه!
منطقه مخصوص مهمانان ویژه که در محیط روباز قرار داشت و البته سرویس بهداشتی بسیار ابتدایی و اسفناک!
پرده پنجم؛ مورد عجیب ایمن الحکیم
سرمربی سوری ها هم در نوع خود موجود جالبی بود، کسی که حتما تمایل به بزرگ شدن داشت اما راهش را بلد نبود، او که عامل اصلی برگزاری بازی در این شرایط و این ورزشگاه بود، در نشست پیش از بازی در جواب به سوال خبرنگار ایرانی که چرا اینجا را انتخاب کرده است با عصبانیت پاسخ داد که شما در کشورتان استادیوم هایی با این وضعیت ندارید؟ ما هم تمایل داریم از حق میزبانی مان استفاده کنیم، خیلی دوست داشتیم در آن دقایق بگوییم ما در هیچکدام از آن زمین های مان بازی بین المللی برگزار نمی کنیم، انگار نه انگار که در مرحله اول این بازی ها در ورزشگاه دستگردی میزبان بازی تیم ملی سوریه بود،در این لحظات الحکیم نمکدان را به بدترین وضعیت ممکن شکست.
نکته جالب در این باره اینکه همین آقای ایمن الحکیم در نشست پایان بازی وقتی افتضاح به وجود آمده را دید عنوان کرد ما به اجبار AFC در این زمین بازی کردیم، حرفی که قطعا یک دروغ بزرگ بود.
پرده ششم؛ روز موعود
و اما روز بازی فرا رسید، هواداران ایرانی یکی یکی به ورزشگاه آمدند و شروع به تشویق ملی پوشان کردند، هوادارانی که حضور متعددشان باعث تعجب خبرنگاران نیز شده بود. سوری ها زودتر به ورزشگاه رسیدند و بدون مشکل وارد شدند اما اولین شوک روز بازی به ایران وارد شد، ملی پوشان ایرانی با ممانعت ناظر AFC به اتوبوس بازگشتند! مشکل؟ ایرانی ها آی دی کارت ندارند! ملی پوشان به همراه یک کارلوس کی روش عصبانی به اتوبوس بازگشتند تا آی دی کارت های خود را به گردن بیاویزند.
توفان آغاز می شود!
دقایقی پس از حضور ملی پوشان و در حالی که یک ساعت به آغاز بازی باقی مانده بود توفان آغاز شد، مهمترین نکته ای که به چشم می آمد این بود که چرا روی چمن ورزشگاه کاور کشیده نشده است! سوالی که البته بیهوده بود، باران شدید در ورزشگاه می بارید، تماشاگران زیر سکوها سنگر گرفته بودند، زمین لحظه به لحظه پر آب تر می شد و همه چیز مهیای به تعویق افتادن بازی بود. در این دقایق با ورزشگاهی بی در و پیکر روبرو بودیم که هر جانوری در آن پیدا می شد و سگی نیز در میانه میدان به هنرنمایی می پرداخت! انگار نه انگار ساعتی به آغاز یک بازی بین المللی و مهم باقی مانده است.
آب بازی با خاک انداز!
نکته جالب در این میان تلاش مسئولین برگزار کننده بازی برای خشک کردن زمین بود، یک دستگاه که با فشار هوا آب را به قسمت دیگری از زمین می راند در دست کارگری بود و کارگر دیگر با وسیله شبیه به خاک اندازی با دسته بلند، آن را به بیرون هدایت می کرد! حرکتی تقریبا مضحک برای آنکه نشان داده شود تلاش ویژه ای در حال صورت دادن است!
بازی آغاز شد و باتلاق سرمبان به وجود آمد
در ابتدا داوران به میدان آمدند و دو نوبت بازی را به تعویق انداختند، ابتدا نیم ساعت و سپس پانزده دقیقه، پس از قطع باران دیگر مشخص بود بازی باید برگزار شود، اصلا انگار بهترین شرایط برای برگزاری بازی در همین شرایط بود و مگر می توان پس از به وجود آمدن رویایی ترین حالت ممکن، این بازی را لغو کرد! بازیکنان به میدان آمدند و پشت دروازه ها و کنارهای زمین گرم کردند و در نهایت با 45 دقیقه تاخیر بازی آغاز شد، دیداری که تنها 5 دقیقه دوام داشت چرا که از دقیقه ششم بازیکنان دو تیم ترجیح می دادند برای غلبه بر باتلاق به وجود آمده بیشتر زیر توپ بزنند تا ارائه یک بازی فنی و البته منطقی.
پرده هفتم؛ او یک دلقک است
مهمترین حربه ای که باید توسط بازیکنان سوریه به اجرا در می آمد همان روش کثیف رایج در قسمتی از فوتبال آسیا بود، اتلاف وقت به ابتدایی ترین شکل ممکن، بازیکنانی که پس از هر ضربه آرامی خود را تا چند متر آن طرف تر می غلتاندند تا تنها به داور ثابت کنند مصدوم شدند، اتفاقی هر چند دقیقه یک بار و از همان نیمه اول اتفاق افتاد، همین باعث شد تا بدون تردید یکی از مهم ترین تصاویر کارلوس کی روش در دوره مربیگری اش شکل بگیرد، وقتی او با خلاقیت بی پایان خود، به شمایل یک دلقک درآمد و ضمن تشبیه این بازی به یک سیرک، دروازه بان حریف را یک دلقک تعبیر کرد!
لحظه شماری برای بازی برگشت
هرآنچه بود این بازی به پایان رسید و سوری ها همانطور که کره ای ها را در مالزی زمین گیر کرده بودند توانستند از ایران نیز یک امتیاز بگیرند، هرچند تمام دقایقی که شرح آن از حضورتان گذشت باعث شد تا تنها ملی پوشان و فوتبال دوستان ایرانی از حالا برای بازی برگشت در مقابل این تیم لحظه شماری کنند، اما بازهم این تیم ملی ماست که با 11 امتیاز در صدر جدول گروه قرار دارد.
پرده پایانی؛ آخر سیاه بازی!
چند روز پس از افتضاح در برگزاری یک دیدار حساس و بین المللی در کشوری که مقر AFC در آن قرار دارد، فیفا اعلام کرد برگزاری دیدار در این شرایط یک اتفاق بد است و در حد فوتبال آسیا نیست، حرفی که بیشتر از آنکه ما از وارسی های فدراسیون جهانی فوتبال خوشحال کند به خنده می اندارد، انگار نه انگار نماینده فیفا، آقای گوکو از ژاپن در تمامی اتفاقات حضور داشت و اتفاقا مورد عتاب کارلوس کی روش نیز قرار گرفته بود که چرا اجازه برگزاری بازی در این شرایط را داده است، گویا تا قبل از اتفاق افتادن این رسوایی بزرگ، آقای نماینده نمی توانست بزرگتران خود را از شرایط اسفناک سرمبان و ورزشگاه تانکو عبدالرحمن آگاه سازد و تنها باید این بازی با این وضعیت برگزار می شد تا بزرگترین مرجع فوتبال دنیا از تصاویر مخابره شده بفهمد چه افتضاحی پیش آمد.
پس از این اتفاق برای همه ما جالب است در صورتی مسئولان بتوانند حق فوتبال ایران را بگیرند کدام نماینده AFC می تواند به ورزشگاه های ما ایراد بگیرد و دقیقا چه ایرادی را می تواند لحاظ می کند؟ چمن؟ سکوها؟ وضعیت رفاهی؟ وضعیت اطلاع رسانی؟ امنیت؟ و یا هرچیز دیگر که ورزشگاه تانکو عبدالرحمن آنها را نداشت و میزبان یکی از حساس ترین بازی های قاره بزرگ بود.
و در پایان تشکر از تمام هواداران تیم ملی فوتبال ایران که با حضور خود ملی پوشان را در این بازی تنها نگذاشتند و همه خبرنگاران و عکاسان و تصویربردارانی که با توجه به شرایط سخت این بازی، سعی در انعکاس بهتر شرایط و اتفاقات موجود داشتند.
علیرضا هاشمی