در روزهای دشوار آرژانتین
یادداشت: لیونل مسی، تنهاتر از همیشه
در آرژانتین همه منتظر درخشش دوباره مسی در ال مینیرائو بودند؛ به یاد گلی که در جام جهانی و در این ورزشگاه به ایران زده بود؛ اما پس از تحقیر برابر برزیل، او را به صلیب کشیدند.
به گزارش "ورزش سه"، انتظارات برای دیدن دوباره مسی با پیراهن تیم آرژانتین بسیار بالا بود. این علاقه، به خصوص به خاطر نام تیم رقیب یعنی برزیل، شدت نیز یافته بود. آخرین خاطره آرژانتینی ها از بازی در بلوهوریزونته، به گلی که مسی در واپسین دقایق بازی به ایران زد برمی گردد. در همین ال مینیرائو بود که برزیل در جام جهانی با شکست 7-1 از آلمان تحقیر شد.
در هیاهوی انتظار برای تماشای بازی مسی و ترس از وضعیت نامتعادل آرژانتین در جدول انتخابی جام جهانی، در نهایت شبی باورنکردنی رقم خورد. باورنکردنی از جهت منفی برای آرژانتینی ها.
آخرین حضور مسی در تیم ملی برابر بود با پیروزی آلبی سلسته(1-0 برابر اروگوئه). به نوعی اینگونه به نظر می رسید که حضور مسی یعنی تضمین برد برای آرژانتین؛ اما این بار شکست حاصل کار مسی و یارانش بود؛ آن هم با نتیجه 3-0 تا برزیلی ها خاطره تلخ ال مینیرائو را فراموش کرده و حالا این ورزشگاه را با برد 3-0 بر آرژانتین به یاد بیاورند.
از همان دقایق ابتدایی بازی مشخص بود که مسی یکی از بدترین شب های خود با تیم ملی را پیش رو دارد؛ یک تنهای کامل در زمین، در قطع ارتباط با سایر هم تیمی ها و در حال تماشای قتل عام آرژانتین برابر برزیل.
خدا می داند که در آن لحظات بر مسی چه می گذشت؟ این حس که هر اتفاقی باید رخ دهد به او ارتباط دارد و نه هیچکس دیگر، روی او سنگینی می کرد. اداره بازی، خلق موقعیت، گلزنی، همه و همه روی شانه او قرار داده شده بود و باید توسط او رقم می خورد. بازیکنان آرژانتین به وضوح برای این مسابقه مهیا نبودند.
کمی از بازی گذشته بود که مشخص شد مسی در این بازی نباید انتظار هیچ سورپرایزی از هم تیمی های خود داشته باشد.
هر چه از بازی می گذشت، دروازه حریف برای مسی دور و دورتر می شد. مسی را فقط و فقط پیراهن های زردرنگ احاطه کرده بودند و تقریبا کمتر پاس مناسبی به وی می رسید. هر بازیکنی که توپ به وی می رسید، مثل کودکی ترسو آن را به بازیکن کناری خود پاس می داد و خود از مهلکه می گریخت. دویدن به قصد فرار نه برای قرار گرفتن در موقعیتی مناسب.
همه بازیکنان آرژانتین منتظر مسی بودند تا کاری انجام دهد؛ گلی بزند و آنگاه او را در آغوش گرفته و شادی کنند. باورنکردنی است که این تیم آرژانتین تا به این اندازه به مسی وابسته شده است.
وابستگی یک تیم به یک «رهبر» درون زمین یک چیز است و وابستگی دیوانه وار به یک «ناجی»، یک چیز دیگر. این همان مساله ای است که آرژانتین آن را درک نکرده است. شکست برابر برزیل، فرصت خوبی است تا یک بار برای همیشه در آرژانتین همه چیز سر جای خودش قرار داده شود.
هیچکس نمی تواند دلایل منطقی برای وضعیتی که آرژانتین در حال حاضر بدان دچار شده بیاورد. مسی برای فدراسیون فوتبال و بازیکنان آرژانتین مثل یک چتر حفاظتی بود؛ ولی هیچ چتری نمی تواند مقابل گردباد دوام بیاورد و این در مقابل برزیل اثبات شد.
می گویند مسی با غریزه اش بازی می کند و می تواند هر حریفی را ویران کند؛ اما با یادآوری لحظات تنهایی مسی در بلوهوریزونته، بهتر است کمی به فکر فرو رویم. غیر ممکن است حال روز مسی در هیاهوی کشتار آرژانتین در ال مینیرائو را درک کنیم؛ وقتی او در حال تماشای کنسرتی تمام برزیلی بود که رهبرش نیمار، کوتینیو و ژسوس بودند و هیچ یار و یاوری نیز در کنار خودش نداشت.
ایگواین، مهاجم مورد علاقه مسی، کاملا از جریان بازی محو بود. دی ماریا نه تاثیری در بازی داشت و نه از سرعت همیشگی اش خبری بود. انزو پرز یک موجود اضافی و عجیب و غریب در وسط زمین نشان می داد و ماسکرانو، بله ماسکرانو، به نظر تسلیم شده و از پیش باخته می رسید.
مرور آن شب تلخ و آن شکست تحقیرآمیز، همه را به این نکته می رساند که اگر به مسی اجازه ندهیم که خودش باشد، نباید انتظار هیچ چیز محیر العقولی از وی داشته باشیم. سوپرقهرمان ها همیشه نیاز به محرک دارند تا خودی نشان دهند؛ در غیر این صورت تفاوتی با انسان های عادی نخواهند داشت و این دقیقا بلایی است که آرژانتین بر سر مسی آورده است؛ اینکه او از یک سوپرقهرمان به یک بازیکن عادی تبدیل شود؛ اینکه او قدرت انفجاری خود را از دست داده و خاموش شود؛ اینکه او شور و شعف بازی برای تیم ملی را از دست بدهد و دقیقا وقتی مسی از جایگاه یک سوپرقهرمان خارج می شود، او را به صلیب نیز می کشند و می گویند که حتی یک شوت هم به دروازه نزد و .....
مسی فقط یک بار در محوطه جریمه برزیل صاحب موقعیت شد:
« این بازی برای برزیلی ها نیز دشوار خواهد بود.» این اظهار نظر بائوسا(سرمربی آرژانتین) در نشست خبری پیش از بازی است. مربی ای که برای رسیدن به پیروزی، بیش از اینکه به پارامترهای انسانی و تاکتیک متوسل باشد، چشم به امدادهای غیبی و مسی دارد.
در یک سوی میدان، تیته(مربی برزیل) قرار داشت که با ورودش به این تیم توانسته سلسائو را متحول کند. با او بهترین نیمار را در حال تماشا کردن هستیم و تک تک بازیکنان برزیل نیز نسبت به گذشته پیشرفت محسوسی داشته و در زمین شاداب تر از همیشه به نظر می رسند و در سوی دیگر میدان، آرژانتین بائوسا، تیمی که سبک بازی اش را تغییر داده و در سه بازی گذشته خود موفق به کسب پیروزی نشده بود؛ آن هم برابر تیم های هفتم، هشتم و دهم جدول(پاراگوئه، پرو و ونزوئلا).
ریکلمه(ستاره سابق آرژانتین) چند رو قبل از بازی:«اگر مسی بازی کند برزیل را خواهیم برد در غیر این صورت 4 گل می خوریم.».
ریکلمه تقریبا مثل همیشه حق داشت. البته مسی در زمین بود ولی کاری از پیش نبرد؛ همانطور که در شطرنج، با یک شاه نمی توان برنده شد و نیاز به وزیر، فیل، اسب و مطمئنا سرباز خواهید داشت.
آرژانتین با مسی حتی می توانست 4 گله شود؛ اگر زابالتا آن توپ را از روی خط بیرون نمی کشید. بازی با گلباران 3-0 برزیل به اتمام رسید؛ در حالیکه این شکست می توانست سنگین تر بوده و رکوردهای قبلی مثل باخت به چکسلواکی 58، کلمبیای 93(5-0) و بولیوی 2009(6-0) را نیز بشکند.
باخت 3-0 به برزیل، رکوردشکن نشد و مثل یک شکست همچون شکست های دیگر تفسیر خواهد شد؛ در حالیکه در عمل اینگونه نیست. این شکست، فاجعه بلوهوریزونته بود. شکست تیمی که از لحاظ ذهنی ویران شده به نظرمی رسید، با بازیکنانی که نصف خودشان نبودند و مسی، شاهدی برای این سقوط و ویرانی بود.
اظهارات مسی در پایان بازی، به خوبی بیانگر حسی بود که در درون داشت: حس خشم. او ضمن پذیرش اشتباهات تیم، هشدار داد که آرژانتین بیشتر از همیشه به حمایت نیاز دارد. او اعتراف کرد که تیم، هیچ ایده فوتبالی مشخص ندارد و در وضعیت نامناسبی قرار دارد:« شرایط این روزهای ما مزخرف است».
مسی البته در لابلای حرف هایش به اطمینان بالای تیم برای صعود به جام جهانی نیز اشاره کرد.
واضح است که تساوی خانگی کلمبیا و پیروزی پرو در خانه پاراگوئه، اجازه نداد باخت آرژانتین تبعات سنگین تری داشته باشد؛ اما این زخم های عمیق باید با سرعتی رکوردشکن درمان شوند و برای این کار، دیگر نباید اجازه داد مسی در زمین تنها بماند. در بازی بعدی(کلمبیا) خواهیم دید کسی در تیم ملی آرژانتین این موضوع را به خوبی درک کرده است یا خیر.
مارتین ماسور: ال گرافیکو
ترجمه: رضا سیف