مگر شرایط تغییر کرده که نظر من تغییر کند
لیلا رجبی: دیگر نمیخواهم وزنه را ببینم
«از لیلا رجبی به طور رسمی دعوت میشود تا در اردوی تیم ملی حاضر شود.» این جمله رییس فدراسیون دو و میدانی در نشست خبری روز یکشنبه، نگاهها را به سمت بانوی دو و میدانی ایران کشاند.
به گزارش "ورزش سه" و به نقل از ایران ورزشی ، پرتابگر وزنه ایران که خیلی از موفقیتهای دو و میدانی بانوان به نام او خورده و در طول سالهایی که به ایران آمده، خدمات زیادی ارائه کرده اما انگار المپیک برایش پایان خط بوده و هست. به واسطه نتیجهای که گرفت و صحبتهایی که دربارهاش شد، آنقدر رنجید که از خداحافظی گفت و حالا که دو ماهی از پایان المپیک میگذرد، سر حرفش ایستاده و با وجود اینکه فدراسیون میگوید، دعوت است، حاضر نیست برگردد.
مسوولان فدراسیون در نشست خبری اعلام کردند که دعوتت کردهاند تا دوباره به تیم ملی برگردی.
من از زمانی که از ریو برگشتهام با خانم بهزادی چند باری صحبت کردم و ایشان با من تماس گرفتهاند اما سایر مسوولان فدراسیون تماسی با من نگرفتهاند. از زمانی هم که گفتم خداحافظی میکنم، رییس فدراسیون تماسی با من نداشته است.
اگر تماس گرفته شود یا نامه رسمی بیاید، نظرت تغییر میکند؟
به هیچوجه. روزی که گفتم خداحافظی میکنم، تصمیمم قطعی بود. در ضمن مگر شرایط عوض شده که نظر من عوض شود؟ از المپیک تا به امروز چه اتفاقی در دو و میدانی افتاده است که من کمی امیدوار شده باشم؟
مسوولان فدراسیون مدعیاند که روشها تغییر کرده و ورزشکاران تا حضور در رویدادهای پیش رو، حمایت میشوند.
قبل از اینکه درباره شرایط و تغییرات صحبت کنیم، من یک سوال از شما دارم. شما اگر حقوقتان را قطع کنند، باز کار میکنید؟ قطعا نه. پس چطور این انتظار وجود دارد که ما بدون حقوق کار کنیم. من پول اضافی نخواستهام. حرفم خیلی شفاف است. اگر به ورزش قهرمانی برگردم، باید روزی دو نوبت تمرین کنم. تمرینی که بدون احتساب رفت و آمد به مجموعه آفتاب انقلاب، تقریبا شش ساعت از وقت من را میگیرد. آیا با این شرایط میتوانم شغل دیگری پیدا کنم؟ آیا زندگی من خرج ندارد. مگر فقط هزینه غذا و مکمل است؟ پول آب، برق، کرایه خانه و خرج شخصی من را چه کسی باید بدهد؟ بقیه ورزشکاران هم همین شرایط را دارند. اگر از باشگاه و لیگ درآمد داشتم، حرفی نبود. میگفتم خرجم را جای دیگر در میآورم و برای تیم ملی تمرین میکنم اما واقعیت زندگی ما دو و میدانی کاران، حداقل آنهایی که حرفهای تمرین میکنند، این است که باید دنبال خرج مایحتاج اولیه زندگیمان باشیم. با این شرایط من نمیتوانم به تمرین برگردم. همسرم هم که قبل از المپیک مربیام بود، از فروردین ماه حقوقی از فدراسیون دریافت نکرده است. با این شرایط، هر کسی هم که جای ما بود، باید میرفت دنبال زندگی اش. برایم جالب است که میگویند خرج تمرین و ... را میدهیم. مثلا قرار است من بیایم در آفتاب تمرین کنم؛ همان جا غذا بخورم و در اتاقهای زیر سکوی ورزشگاه، زندگی کنم؟ این باید زندگی یک ورزشکار باشد.
در میان صحبتهایت از لیگ گفتی، آخرین مبلغ قراردادت چقدر بوده؟
امسال که فقط یک مرحله مسابقه دادم و به خاطر مشکلاتی، در مراحل دیگر شرکت نکردم. آخرین قراردادم با دانشگاه آزاد بود که مبلغ قراردادم 7 میلیون و 800 هزار تومان بود.
مسوولان فدراسیون معتقدند که پاداشی که میدهند، جبران یکسری مسائل را میکند.
من این حرف را قبول ندارم. مگر نمیگوییم ورزش، اتفاقهای غیر قابل پیشبینی زیادی دارد. شما تصور کنید من یک سال سخت تمرین کنم و شانس مدال هم باشم. در روز مسابقه پایم پیچ بخورد! چه اتفاقی میافتد؟ حمایت میشوم؟ نه. فراموش میشوم و یک سالی هم که سخت تمرین کردهام، فراموش میشود. سوال من این است که آیا مسوولان فدراسیون هم حقوق نمیگیرند؟ آیا نگران خرج زندگیشان نیستند؟ اگر اینطور است، بگویند مسوولان هم حقوق نگیرند، بعد از یک دوره موفقیت، حقوق و پاداششان را از حساب فدراسیون بردارند.
با وجود علاقهای که به پرتاب وزنه داشتی، دلتنگ نمیشوی؟
20 سال است که پرتاب وزنه میکنم اما در این چند سال اخیر، آنقدر اذیت شدهام که فعلا هیچ علاقهای به این رشته ندارم. حتی دلم نمیخواهم وزنه را ببینم. از این رشته برای من فقط مصدومیتهایی مانده که تا آخر عمر با من است. بیمه درست و حسابی هم که نداریم. به نظرتان در این شرایط، با چه امید و انگیزهای باید برگردم. ورزش قهرمانی، فشار روحی و جسمی زیادی دارد و من به واسطه مشکلاتی که داشتم، فشار بیشتری تحمل کردهام.
اینکه در رشته شما سن و سال خیلی نقشی ندارد، انگیزهات نمیشود که حداقل تا المپیک بعدی ادامه بدهی؛ البته اگر شرایط تغییر کند؟
سن و سال که در رشته ما اصلا اهمیتی ندارد. ورزشکاری داشتهایم که در 41 سالگی مدال المپیک گرفته است. پس من دغدغه این مسائل را ندارم اما خیلی بعید میدانم شرایط تغییر کند. در این مدتی که با این فدراسیون کار کردم، به این نتیجه رسیدم که ابتدایی ترین مسائل هم در مورد یک ورزشکار رعایت نمیشود. ساده ترین موضوع، انتخاب یک زمان مناسب برای اعزام ما به ریو بود. حتی در این بخش هم دقت لازم صورت نگرفت و من مجبور بودم بعد از 30 ساعت پرواز و دو شب بی خوابی مسابقه بدهم. این ابتدایی ترین مساله بود که رعایت نشد. من نمیدانم مسوولان فدراسیون چکار میکنند اما چیزی که میدانم، این است که با این روش، من به عنوان یک ورزشکار نمیتوانم کار خاصی انجام بدهم.
میخواهی برای ادامه زندگی، مربی شوی؟
در دو و میدانی که هرگز، چون برای مربیان هم شرایطی مشابه وجود دارد. شاید به طور خصوصی شاگرد بگیرم و کار کنم. هنوز دقیق نمیدانم که میخواهم چکار کنم.