مصاحبه اختصاصی "ورزش سه" با الکساندر نوری
به خاطر پدرم، میخواستم برای ایران بازی کنم
انتخاب به عنوان سرمربی وردبرمن، الکساندر نوری را ناگهان به چهره ای شناخته شده برای فوتبال دوستان ایرانی تبدیل کرد.
به گزارش "ورزش سه"، نوری در زمان بازی چندان در بوندس لیگا ندرخشید و به دلیل مصدومیت، فرصت بازی برای تیم ملی ایران را پیدا نکرد؛ اما با نشستن روی نیمکت وردربرمن، توجهات زیادی را به خود جلب کرد.
او که در مدت کوتاه حضور در برمن به عنوان سرمربی، نتایج خوبی با این تیم بحران زده گرفته، از اینکه حضورش در این تیم، توجه فوتبال دوستان ایرانی را به خود جلب کرده، خوشحال است. او در پیام کوتاهش برای خوانندگان "ورزش سه" نوشت: «دوستان عزیز، از پشتیبانی شماها خیلی تشکر می کنم.»
در بوندس لیگا خیلی غیرمعمول نیست که مربیان تیم های جوانان یا دستیارها، به عنوان سرمربی تیم اول باشگاه انتخاب شوند؛ مانند حضور آندره شوبرت در بروسیا مونشن گلادباخ یا یولیان ناگلزمن در هوفنهایم؛ اما شما انتظار داشتید که به عنوان جانشین ویکتور اسکریپنیک در وردربرمن انتخاب شوید؟
من همیشه تمرکز زیادی روی کاری که می کنم، دارم. کار فوق العاده و پرمسئولیتی در تیم زیر 23 ساله های برمن داشتم و نیاز نداشتم که به چیز دیگری فکر کنم. اما وقتی باشگاه از من درخواست کرد، کاملا واضح بود که به آنها کمک خواهم کرد و هر کاری که برای رسیدن تیم اول باشگاه به موفقیت نیاز است را انجام خواهم داد. زمانی برای فکر کردن به شانس ها و ریسک ها نداشتم.
بعد از پیروزی وردبرمن مقابل ولفسبورگ (اولین پیروزی برمن با الکساندر نوری)، ستون نویس دویچه ووله نوشت:" الکساندر نوری حس هویت و خودباوری و از همه مهمتر، راه پیروزی را به تیم برمن انتقال داد؛ چیزی که در زمان اسکریپنیک از تیم رفته بود." چطور در مدتی کوتاه این کار را انجام دادی؟
از همان ابتدا، من همکاری نزدیکی با همه اعضای تیم، از جمله اعضای کادر فنی، داشتم. ما خیلی صحبت کردیم و آنالیزهای مناسبی داشتیم. هدف ما این بود که مثالی برای شجاع، منظم و پرشور بودن در تیم ایجاد کنیم. همه باید برای تیم بدوند و وظایف شان را انجام بدهند؛ ضمن اینکه از بودن در تیم لذت ببرند. خوشبختانه این تغییرات موثر بود.
شادی شما بعد از پیروزی مقابل ولفسبورگ خیلی جالب بود و خیلی ها آن را در شبکه های اجتماعی باز نشر کردند. این حرکت اتفاقی بود یا به آن فکر کرده بودی؟
کاملا ناخودآگاه بود. شرایط خارق العاده ای بود که احساسات زیادی را به همراه داشت. خودم هم کمی غافلگیر شدم؛ اما احساساتی شدن بخشی از فوتبال و شغل من است.
به نظر می رسد که می توان مربیان جوان آلمانی را در دو دسته تقسیم کرد؛ طرفداران پپ گواردیولا که فوتبال مالکانه را ترجیح می دهند و طرفداران یورگن کلوپ که به پرسینگ و انتقال سریع در فاز حمله علاقه مند هستند. تو به کدام دسته تعلق داری؟
من طرفدار فوتبال اسپانیا هستم و این علاقه مندی ام را با دو دوره کارآموزی تقویت کردم؛ دو سال قبل در باشگاه اتلتیک بیلبائو و تابستان امسال در ویارئال. به نظر من، یک مربی باید در سبک بازی اش انعطاف پذیر باشد. مهم است که نقاط قوت بازیکنان تان را آنالیز کنید و سپس از آنها به شکل مناسبی برای پیروزی بهره ببرید.
شما دومین مربی جوان بوندس لیگا هستید. این در ارتباط با بازیکنان تان، یک نکته مثبت بوده یا مشکل ساز می تواند باشد؟
تنها دو دسته مربی وجود دارد؛ موفق و ناموفق. من تلاش می کنم تا از هر شرایطی، چیزهای مثبتی به دست بیاورم. در چند سال گذشته، تجربیات زندگی ام، بی تردید یک امتیاز برای من بوده است. اکنون این نزدیکی به دنیای بازیکنان هم می تواند مثبت باشد.
مربی یک تیم بوندس لیگایی بودن چقدر مهم است و حضور در وردربرمن، یک شروع برای شماست یا سقف آرزوی های تان؟
وقتی اولین بار برای وردربرمن بازی کردم، 15 سال داشتم. ایستادن در کنار زمین و هدایت برمن، رویایی بود که حتی در رویا هم به آن فکر نمی کردم. اما من به اندازه کافی واقع بین هستم که بدانم برای رسیدن به این رویا، باید سخت و به مدت طولانی کار کنید و برای حفظ آن برای مدتی طولانی، نیاز به رضایت و خوشحالی دارید.
به نظر شما، چه کسی بهترین بازیکن حال حاضر آلمان است و در بین بازیکنان وردربرمن، فکر می کنید چه کسی می تواند به بازیکنی در کلاس جهانی تبدیل شود؟
ترجیح می دهم به این سوال پاسخ ندهم!
وردبرمن یکی از تیم های بزرگ بوندس لیگا در دهه های 80 و 90 بود اما در سال های اخیر، این تیم افت زیادی داشت. برنامه باشگاه برای بازگشت به روزهای اوجش چیست؟ آیا برنامه بلند مدتی برای رسیدن به این هدف وجود دارد یا تنها ماندن در بوندس لیگا هدف اصلی است؟
من در "زمان حال" زندگی می کنم. تنها چیزی که مهم است، گرفتن نتایج خوب در چند هفته پیش رو است. برای مشخص کردن استراتژی سال آینده، ما ابتدا باید بازی بعدی مان را ببریم و یک برنامه ریزی سریع داشته باشیم. تنها زمانی که ماندن مان در لیگ قطعی شد، می توانیم به آینده فکر کنیم.
اشکان دژاگه و فریدون زندی جزو بازیکنان بااستعداد بوندس لیگا محسوب می شدند اما بعد از اینکه تصمیم گرفتند برای تیم ملی ایران بازی کنند، دیگر به فوتبال آلمان برنگشتند. همین باعث شده که یک "توهم توطئه" ای در این مورد در فوتبال ایران وجود داشته باشد و بسیاری عقیده دارند اگر شما هم برای ایران بازی کرده بودید، فرصت حضور روی نیمکت وردربرمن را پیدا نمی کردید. موافق هستید؟
نه، اینطور فکر نمی کنم!
در سال 2006، شما گفتید که ترجیح می دهید برای تیم ملی ایران بازی کنید، تا تیم ملی آلمان. این به خاطر این نبود که رسیدن به تیم ملی آلمان دشوارتر بود یا دلیل دیگری داشت؟
این اتفاق هرگز رخ نداد؛ اما من پاسپورت هر دو کشور را داشتم و این لذت بخش بود اگر برای ایران بازی می کردم. من فقط می خواستم پدرم را خوشحال کنم.
در دهه های اخیر، ایرانی های زیادی به کشورهای اروپایی مهاجرت کردند؛ اما برخلاف مهاجران ترک یا آفریقایی، ما هرگز یک بازیکن در کلاس جهانی نداشتیم؛ در حالی که علاقه و استعداد زیادی در ایرانی برای فوتبال وجود دارد. به نظر شما مشکل کجاست؟
پاسخ دادن به این سوال دشوار است. می دانم که امکانات فوتبال در ایران زیادی نیست اما معتقدم که از هرجای دنیا، یک بازیکن می تواند خود را به بوندس لیگا برساند. یک مثال خوب، بازیکن ما، عثمان مانه است. (مانه که دو سال قبل به عنوان یک مهاجر از گامبیا به آلمان رفت، به تازگی اولین گلش را در بوندس لیگا به ثمر رساند.)
آیا با سایر بازیکنان ایرانی حاضر در بوندس لیگا ارتباط داشتید و کدام را بیش از همه تحسین می کردید؟
من با امیر شاپورزاده دوست هستم. جدا از این، من واقعا بازی وحید هاشمیان را دوست داشتم و هنوز ارتباط خوبی با هم داریم. او در هامبورگ زندگی می کند که فاصله چندانی با برمن ندارد.
شما یک خالکوبی از نقشه ایران روی بازوی راست تان دارید. با توجه به اینکه هرگز در ایران زندگی نکردید، کدام جنبه از فرهنگ ایران شما را بیشتر جذب کرد و باعث شد که این خالکوبی را روی دست تان انجام بدهید؟
ایران بخشی از وجود من است؛ مانند این خالکوبی. بیشترین چیزی که من در مورد ایران یاد گرفتم، از خانواده ام بوده است. البته من در سال 2005 همراه با پدرم به ایران آمدم. من عاشق زبان فارسی هستم و غذاهای ایرانی و خیلی تحت تاثیر ذخایر فرهنگی و مردم قرار گرفتم. در چند سال آینده، می خواهم ایران را به همسر و فرزندانم نشان بدهم. من خوش شانس بودم که با دو فرهنگ متفاوت بزرگ شدم و پذیرش فرهنگی و جهانی بودن را یاد گرفتم. همیشه تلاش می کنم تا از هر کشور و فرهنگ، بهترین چیزهایش را یاد بگیرم.
آیا بازی های ایران در مقدماتی جام جهانی را دنبال می کنید و از شرایط تیم آگاهی دارید؟
اگر از نظر زمانی شرایط مهیا باشد، دوست دارم بازی های ایران را تماشا کنم. نتایج قبلی ایران در مرحله مقدماتی، من را به صعود به جام جهانی امیدوار کرده است.
رویای شما در مربیگری چیست؟ آیا نشستن روی نیمکت تیم ملی ایران، یکی از آرزوهای شماست؟
ما در آغاز دوران حرفه ای ام هستم و تلاش می کنم تا جای ممکن موفق شوم. این می تواند فرصت های دیگری را برای من فراهم کند. نمی خواهد در این مورد گمانه زنی کنم و در حال حاضر از شرایطی که دارم لذت می برم.
مربیگری در یکی از بهترین لیگ های اروپا، رویای بسیاری از مربیان ایرانی است. توصیه شما به آنها برای رسیدن به این هدف چیست؟
من می توانم به بازیکنانم توصیه کنم اما نمی توانم به مربی های دیگر توصیه ای داشته باشم. من از فرصتی برایم فراهم شده، راضی هستم اما هرگز برایش برنامه ای نداشتم. تشخیص فرصت ها و درک درست آنها، حتی اگر شرایط مطلوب نباشد؛ این توصیه ای است که خودم همیشه آن را دنبال می کنم.
با انتخاب شما به عنوان سرمربی وردربرمن، حالا هواداران فوتبال در ایران با دقت بیشتری کار شما را دنبال می کنند زیرا تنها مربی ایرانی هستید که در این سطح کار می کنید. این چقدر می تواند روی کار شما تاثیر بگذارد؟
فکر می کنم این فوق العاده است که مردم از سراسر دنیا، بازی های وردربرمن را دنبال کنند و البته برای من این فوق العاده است که علاقه مندی به بازی های برمن اکنون بیشتر شده است. این باعث افتخار من است. اما ما هنوز به دستاوردی نرسیدیم. هنوز راهی طولانی در پیش است و من باید روی تیمم تمرکز کنم. توجهات تاثیری روی کار من ندارد و تنها باید از رسانه ها بخواهم که صبور باشند؛ زیرا نمی توانم به همه درخواست ها برای صحبت، بلافاصله جواب بدهم.
آیا برنامه ای برای اضافه کردن بخش فارسی به سایت شخصی ات نداری؟
من زمان خیلی کوتاهی برای مصاحبه یا مدیریت صفحاتم در شبکه های اجتماعی دارم و هنوز باید یاد بگیرم که چگونه باید با فیس بوک یا سایر شبکه های اجتماعی کار کرد. خیلی دوست دارم یاد بگیرم و امیدوارم خیلی زود با هموطنانم به زبان فارسی ارتباط داشته باشم.
مصاحبه از: بهنام جعفرزاده