آلمان و تردیدهایی که پابرجاست

به گزارش "ورزش سه"،‌ اما خبر بد برای آنها این است که این کلین شیت با خوش شانسی محض به ثبت رسید.  در نیمه اول، حمله نصفه و نیمه لهستان در آستانه تبدیل شدن به یک گل بود و در نیمه دوم نیز با عملکرد ضعیف لهستانی ها در زدن ضربات آخر و البته درخشش جروم بواتنگ بازی با تساوی 0-0 به پایان رسید. مسلما لهستان موقعیت‌های بهتری داشت،‌مخصوصا در نیمه دوم که با گل کردن آنها می‌توانست پیروز شود ولی آنها به همین تساوی که باعث صعودشان به یک هشتم نهایی یورو می‌شود نیز خوشحالند.

خیال آلمان هم از حضور در دور بعد رقابت‌ها راحت است ولی نه به عنوان تیمی که مدعی اصلی قهرمانی شناخته می‌شد. آلمان هم می‌تواند حمله کند و هم می‌تواند دفاع کند ولی به نظر نمی‌تواند تناسبی بین این دو فاز ایجاد کند. در جریان بازی دقایقی به نظر می‌رسید که امکان ندارد تیمی بتواند به گل برسد و در دقایقی نیز به نظر می‌رسید که گلی برای یک تیم به ثبت خواهد رسید. تساوی بدون گل نباید این واقعیت را از ذهن ما دور کند که آلمان چقدر آسیب پذیر نشان داد.

طبیعت بازی های مرحله گروهی هر رقابتی به این نحو است که وقتی یک تیم قدرتمند مقابل یک تیم نه چندان قوی قرار می‌گیرد، انتظار می‌رود تیم قدرتمند تمام طول بازی را حمله کرده و تیم ضعیف سرسختانه دفاع کند. همانطور که در تساوی دو تیم ایسلند-پرتغال و همچنین ایرلند شمالی-اوکراین تماشا کردیم و یا شکست ولز مقابل انگلیس. اما دیدار دیشب، آلمان را خیلی دور از اندازه های یک قهرمان به رخ می‌کشید.

لهستان تیم خوبی است؛ شاید تیمی خیلی خوب. آلمان تیم خوبی است؛ شاید یک تیم بی نقص. لهستان ژرمن ها را در مقدماتی یورو شکست داده بود. هر دو تیم در دیدارهای اول خود در یورو به پیروزی رسیده بودند. هر چند که پیروزی 2-0 آلمان مقابل اوکراین و پیروزی 1-0 لهستان مقابل ایرلند شمالی، پس از اینکه ایرلند شب گذشته 2-0 اوکراین را شکست داد کمی متفاوت به نظر برسد.

عملکرد آلمان در دیدار اول کمی عجیب بود؛ در حمله خوب بودند و در دفاع آسیب پذیر و سپس از دقیقه 58 تا دقیقه 90 اجازه شوت زنی به اوکراین ندادند و در مالکیت توپ عالی بودند. ولی دیدار دیشب یک نمایشی متفاوت مقابل تیمی متفاوت بود. به نظر می‌رسید لوو متوجه مشکلات دفاعی تیمش شده و دفاع را کمی بسته تر چیده است ولی نتیجه آن این شد که آلمان در انتقال سریع توپ به حمله دچار مشکل شد و البته این داستان آلمان یواخیم لوو پس از جام 2010 است که تصمیم گرفت فوتبا فعال تر و شاداب تری به نمایش بگذارد. آنها هیچگاه موفق نشدند تناسبی بین دفاع و حمله ایجاد کنند.

ژرمن ها دو موقعیت در ابتدای بازی داشتند که یکی ضربه سر ماریو گوتزه روی سانتر درکسلر بود و دیگری شوت تونی کروس روی سانتر توماس مولر ولی تمام تلاش آلمان در نیمه اول به همین حملات محدود می‌شد و لهستان به راحتی بازی را در دست گرفته بود. مشکل آلمان این است که اگر دفاع را بسته تر بچیند، خلاقیت در خط حمله این تیم در مقابل تیم‌هایی با خط دفاعی مستحکم از بین می‌رود.

به نظر می‌رسید که لهستان هم خط دفاعی خوبی داشت. بسیار مستحکم طوری که تا دقیقه 48، هیچ آلمانی از جایش بلند نشد که یک موقعیت حساس را تماشا کند. موقعیتی که توسط گوتزه به دست آمد ولی فابیانسکی آن را مهار کرد و پس از این موقعیت، لهستان صاحب یک شانس بسیار خوب برای گلزنی شد که البته توپ با فاصله کم به بیرون رفت.

گوتزه که در سیستم 9 کاذب جایی برای خود پیدا نکرده بود،‌در دقیقه 65 با شورله تعویض شد و جای مولر نیز در خط حمله عوض شد. نتیجه این تعویض خیلی سریع در عملکرد بازیکنان آلمان مشهود بود که در خط حمله قوی تر شدند و در دفاع آسیب پذیر تر. میلیک یک ضربه ایستگاهی را با فاصله کم به بیرون زد و جروم بواتنگ با یک تکل عالی، موقعیت بسیار خوبی را از لواندوفسکی گرفت. لهستان باز هم موقعیت‌هایی در این نیمه داشت.

در ادامه اوزیل یک شوت خوب به سمت دروازه فابیانسکی زد که از بالای آن به بیرون رفت. در نهایت در فاصله 19 دقیقه مانده به پایان بازی، ماریو گومز به جایم درکسلر به میدان آمد و بلاخره ژرمن ها صاحب یک مهاجم نوک شدند ، هر چند که نتیجه این تعویض این بود که بازی روان آلمان به کلی از بین رفت.

البته هنوز زمان برای پیدا کردن این تناسب بین خط دفاع و خط حمله وجود دارد و در جام جهانی نیز تا مرحله یک چهارم آلمان نتوانسته بود طریقه خوبی برای بازی کردن پیدا کند و با پیدا کردن این روش بود که جام را بالای سر برد. نکته عجیب این است که با وجود پیدا کردن راه حل در جام جهانی، به نظر بار دیگر این مشکل در این تیم در طول دو سال اخیر به وجود آمده است.

جاناتان ویلسون-اسپورت ایلوستریتد

ترجمه: روزبه مهری