یادداشت ویژه؛ چند نکته تاکتیکی از بایرن-اتلتیکو
گواردیولا؛ مولفی که حالا منعطف است
پپ گواردیولا تنها چند دقیقه پس از جنب و جوشی که کنار زمین ازش دیدیم، در کنفرانس مطبوعاتی بازی بایرن-اتلتیکو، چشم در چشم خبرنگارانی که منتظر شنیدن جملات ناامیدکننده سرمربی بایرن بودند، گفت: «این ناامیدکنندهترین اتفاق حرفهی من بود؟ نه. شما وقتی ناامید میشوید که خوب بازی نکرده باشید.»

به گزارش "ورزش سه"، بایرن در شبی از رسیدن به فینال لیگ قهرمانان بازماند، که یکی از منعطفترین و بهترین نمایشهای تیم گواردیولا در مراحل حذفی لیگ قهرمانان را دیدیم. بارسای گواردیولا در نیمه نهایی 2009-2010 مقابل اینترِ مورینیو، حدود یک نیمه یازده به ده بازی کرد و نتوانست مانع به فینال رسیدن تیم مورینیو شود.
دو سال بعد دژاووی گواردیولا در نوکمپ، مقابل چلسیِ دیمتئو رخ داد؛ زمانی که چلسی ده نفره، با گل فرناندو تورس، بارسا را از رسیدن به فینال محروم کرد و فریادهای گری نویل در استودیو اسکای اسپورت و سکوت گواردیولا در نوکمپ، در حافظه تاریخی فوتبال اروپا ثبت شد. در آن دو بازی، منعطف نبودنِ بارسا و اصرار به پاسهای عرضی و عمقی روی زمین، به عنوان بزرگترین نقطه ضعف بارسا به چشم آمد؛ مولفهیی که در حالت عادی، بزرگترین نقطه قوت تیم گواردیولا بود.
در آن روزها، گواردیولا مورد این انتقاد قرار میگرفت که تیماش در بزنگاههای مهم، زمانی که مقابل دفاعی فشرده و چندلایهی پرعمق قرار میگیرد، انعطاف تاکتیکی ندارد. سهشنبه شب در آلیانس آرنا اما بایرنِ گواردیولا، یک تیم منعطف بود؛ تیمی که از همان نیمه اول، متنوع حمله میکرد.
سانتر میکنند و موقعیت میسازند
به این تصویر نگاه کنید؛ این تصویر، ارسالهای بایرن در یک سوم هجومیاش مقابل اتلتیکو را نشان میدهد. بایرن 35 ارسال بلند انجام داد. بایرن در دو بازی رفت و برگشت مقابل بنفیکا و در بازی رفت مقابل اتلتیکو، به ترتیب 25، 26 و 27 ارسال در یک سوم هجومی خود داشت. اما مهمتر از افزایش ارسالهای بلند در یک سوم هجومی، بایرن مونیخ تعداد زیادی هم پاس بلند مورب، از یک سوم میانی در کانالهای مرکزی داشت که نرمافزارهای آنالیز، این پاسها را به عنوان پاسِ بلند ثبت میکنند، نه سانتر. اما در عمل، گواردیولا از این پاسهای بلند، به شکل سانتر کلاسیک و به قصدِ استفاده مستقیمِ مولر و لواندوسکی استفاده میکرد.
وقتی بواتنگ پاسهای کلیدی میدهد
پاسهای بلند طولیِ بایرن که منبع توزیعشان در یک سوم میانی بود، بیش از ارسالهای کلاسیک این تیم، اتلتیکو را دچار دردسر کرد. بواتنگ(یکی از دو مدافع میانی بایرن)، یکی از مهمترین پاسورهای بایرن در این شکل بازی بود. به گرافهایی که از پاسهای بلند بواتنگ قرار داده شده، نگاه کنید.
این گراف، تمام پاسهای بواتنگ در جریان بازی برگشت را نشان میدهد. کافی است این گراف را مقایسه کنید با گرافی که در ادامه خواهید دید.
این گراف، تمام پاسهای آلابا و خاوی مارتینز در بازی رفت را نشان میدهد؛ حالا دوباره پاسهای بواتنگ در بازی برگشت را تماشا کنید. میبینید که بواتنگ در بازی برگشت، چقدر پاس طولی بلند و رو به جلو در کانالهای مرکزی داده؛ پاسهایی که در داخل محوطه جریمه اتلتیکو فرود آمده است. در بازی رفت اما بنا بر آنچه در گراف بالا میبینید، دو مدافع میانی بایرن در مجموع حتا یک پاس طولی بلند به داخل محوطه جریمه اتلتیکو نداده بودند.
یک پاس، یک نکته
این گراف، نشان میدهد که بواتنگ، یکی از دو مدافع میانی بایرن، یک پاس منجر به موقعیت گل هم داده، در دقیقه 63؛ یک پاس بلند طولی از کانال مرکزی. در نیمه اول هم بواتنگ یک پاس بلند عالی به داخل محوطه جریمه داد که پس از تاثیر مولر روی توپ، لواندوسکی در موقیت تک به تک با گلر، توپ را به پای اوبلاک کوبید.
مولفِ منعطف
در این گراف، مسیر خلق تمام 21 موقعیت گل بایرن در بازی برگشت مقابل اتلتیکو را میبینیم؛ بله 21 موقعیت گل. در شبی که اتلتیکو 4 فرصت گل خلق کرده بود. در گراف میتوان دید که چندین فرصت بایرن روی ارسالهای بلند از مناطق مختلف به دست آمده است. هرچند گواردیولا برای سومین بار متوالی در نیمه نهایی ناکام ماند و فینالیست شدن در اروپا را با بایرن تجربه نکرد، اما بازی برگشت بایرن مقابل اتلتیکو مادرید، نقطه عطف مهمی در مربیگری گواردیولا بود؛ مربی مولفی که مدتها اصرار داشت با برنامههای اصلی موردعلاقهاش، هر حریفی را شکست دهد و حالا به تدریج تبدیل به یک مربی مولفِ منعطف میشود.
گواردیولا آنقدر روی فوتبال مبتنی بر پاسهای کوتاه در زمین حریف اصرار داشت که میشد گفت «نگاهاش به مسائل تاکتیکی، بیشتر ایدئولوژیک و غیرقابل تغییر است، تا فلسفی.» حالا اما گواردیولا از پاسهای بلندِ مورب در مناطقی که به سختی برای حریف قابل کنترل است(مناطق مرکزی در یک سوم میانی)، برای مهاجمان بلندقد و ماهر خود در نبردهایی هوایی استفاده می کند. فقط ریبری و داگلاس کاستا منبع تغذیه مولر و لواندوسکی در بازی هوایی نبودند. مدافعان میانی بایرن و البته ژابی آلونسو هم در طول 90 دقیقه، نشانههای بازی بلند هدفمند بایرن را نشان داند. بایرن در بازی برگشت مقابل اتلتیکو فوتبال متنوعی در طول نود دقیقه بازی کرد.
گواردیولا سهشنبه شب با استفاده از مناطق مختلف در ارسالهای بلند موثر نشان داد در ارائه سبکی از بازی هجومی که به آن علاقه ندارد نیز یک مربی خلاق است. هرچند بایرنِ گواردیولا از سد اتلتیکو نگذشت اما گواردیولا مقابل سیمئونه از نظر تاکتیکی، آنطور که در بارسا مقابل چلسیِ دیمتئو و اینترِ مورینیو مقهور شده بود؛ یک بازنده نبود.
تیم او 21 فرصت گلزنی از روی برنامههای مختلف و متنوع خلق کرد و اگر یکی از این فرصتها تبدیل به گل شده بود؛ حالا یکی از دو فینالیست لیگ قهرمانان بود. سهشنبه شب، باخت گواردیولا فقط در یک بازی رفت و برگشت بود و از زاویهیی دیگر: نمایش تواناییهای مربی مولفی که حالا منعطفتر از گذشته، اماده چالشهای بزرگ در لیگ برتر انگلیس و لیگ قهرمانان اروپا است. سهشنبه شب سیمئونه یک برنده بزرگ بود، اما گواردیولا هم نشانههایی از پیروزی های بزرگ در آینده را نشان داد.
فرزاد حبیباللهی-آنالیزور پرسپولیس و روزنامهنگارِ آزاد