کد خبر : 1285465 |
06 آذر 1394 ساعت 14:45 |
79.4K بازدید |
0
دیدگاه
والبوئنا سکوتش را راجع به پرونده بنزما شکست
متئو والبوئنا، هافبک تیم ملی فرانسه برای اولین بار پس از مطرح شدن پرونده اخاذی بنزما از او، سکوتش را شکست و گفت که از بنزما ناراحت است.
به گزارش "ورزش سه"، جبرئیل سیسه در ماه اکتبر توسط پلیس در مورد این پرونده مورد بازجویی قرار گرفت که البته تبرئه شد. بنزما نیز در ماه گذشته توسط پلیس فرانسه دستگیر شد و فعلا دادگاه درحال بررسی پرونده است. حال والبوئنا عنوان کرد که لحن بنزما تند نبوده ولی او نام شخصی را مطرح کرده و به نظر غیر مستقیم در این موضوع دست داشته است.
او گفت:" لحن صحبت او تند نبود و مشخصا به پول اشاره نکرد ولی او نام شخصی را مطرح کرد که ملاقاتش کرده است. تا به حال هیچکس را ندیده ام که یک ویدئو را به خاطر علاقه اش به من از بین ببرد. مردم را احمق فرض نکنید.
به کریم گفتم:" تو دیدی که این اتفاق برای جبرئیل سیسه هم اتفاق افتاده بود."
او گفت:"خوب آیا ارزشش را داشت."
گفتم:" خوب آره داشت."
او گفت:" خوب نه."
پس از آن، بارها به من گفت که با افراد بدی سر و کله میزند. او گفت که این ویدئو هنوز هم موضوع داغی بین آنها ست و باید قوی باشم. او گفت "اگر میخواهی میتوانم تو را به دوستم معرفی کنم." به همین روند ادامه دادیم. من خیلی نا امید و ناراحت بودم. به نظرم آمد که بی احترامی به من شده است. نمیتوان با کسی چنین برخوردی داشت. در پایان، کریم به من گفت:" چه کار باید کنم؟ شماره تو را به او بدهم؟ شماره او را به تو بدهم؟"
والبوئنا ادامه داد:" کریم به خوبی از ماجرا با خبر بود. با اینکه صحبت از پول مطرح نشده بود که البته کار هوشمندانه ای بود ولی با ملاقات با نفر سوم، میدانستم که از من بادام زمینی نمیخواهند. کریم با من تماس گرفت. نه توسط تلفن خودش و نه با تلفن من بلکه توسط یکی از اعضای کادر فنی لیون. او به من گفت" مت، اسم من از این ماجرا خارج است. این یک گندکاری است. نمیتوانم در این داستان خودم را درگیر کنم."
من گفتم:" کریم، گوش کن، اتفاقی نیفتاده. تو کاری نکردی. جای نگرانی نیست." ولی برای من هنوز عجیب بود که او از من میخواست با دوستش ملاقات کنم. پس از آن، او گفت:" باید این موضوع را تکذیب کنیم. این داستان میتواند در خبرها بسیار داغ شود و من یک دختر و زندگی دارم."
به او گفتم:" کریم، فقط من نیستم. به عنوان یک شهروند خوب، به پلیس موضوع را گزارش داده ام. نمیتوانم از اینکه مکالمات ما شنود میشود و نام تو دائما مطرح میشود جلوگیری کنم." به او گفتم:" نمیتوانم کاری کنم. باید صبر کنیم و ببینیم چه میشود. اگر روزی بتوانم کاری انجام دهم، انجام خواهم داد ولی در حال حاضر نمیتوانم کاری کنم."
در آن لحظه میدانستم که فرق بزرگ بین کریم و جبرئیل این است که جبرئیل هیچگاه از من نخواسته بود که با کسی ملاقات کنم ولی کریم میخواست. بنابراین به او گفتم: این موضوع را انکار خواهم کرد ولی وقتی که اصل ویدئو را داشته باشم. در غیر این صورت، مثل یک احمق به نظر میآمدم.
من واقعا ناراحت بودم. کاملا به من بی احترامی شده بود. من به همه احترام میگذارم ولی به نظرم میآمد که احمق فرض میشدم. خیلی ها میخواهند من را زمین بزنند ولی بلند میشوم، مثل کاری که تا الان کرده ام. زمانی میرسد که شما بی دفاع هستید. من این کار را با بدترین دشمنم هم انجام نمیدهم.
وقتی دفعه ی اول با پلیس صحبت کردم، حتی تصور هم نمیکردم که بنزما در این موضوع دخیل باشد. بازجویان حتی صبر نکردند که متوجه صحبتهای رد و بدل شده بین و من کریم، پیش از بازجویی بشوند. به علاوه آنها پس از بازجویی گفتند که نیازی به شهادت من نیست. من خیلی خیلی ناراحتم. رابطه ی من و کریم آنطور که او میگوید صادقانه نیست."
او گفت:" لحن صحبت او تند نبود و مشخصا به پول اشاره نکرد ولی او نام شخصی را مطرح کرد که ملاقاتش کرده است. تا به حال هیچکس را ندیده ام که یک ویدئو را به خاطر علاقه اش به من از بین ببرد. مردم را احمق فرض نکنید.
به کریم گفتم:" تو دیدی که این اتفاق برای جبرئیل سیسه هم اتفاق افتاده بود."
او گفت:"خوب آیا ارزشش را داشت."
گفتم:" خوب آره داشت."
او گفت:" خوب نه."
پس از آن، بارها به من گفت که با افراد بدی سر و کله میزند. او گفت که این ویدئو هنوز هم موضوع داغی بین آنها ست و باید قوی باشم. او گفت "اگر میخواهی میتوانم تو را به دوستم معرفی کنم." به همین روند ادامه دادیم. من خیلی نا امید و ناراحت بودم. به نظرم آمد که بی احترامی به من شده است. نمیتوان با کسی چنین برخوردی داشت. در پایان، کریم به من گفت:" چه کار باید کنم؟ شماره تو را به او بدهم؟ شماره او را به تو بدهم؟"
والبوئنا ادامه داد:" کریم به خوبی از ماجرا با خبر بود. با اینکه صحبت از پول مطرح نشده بود که البته کار هوشمندانه ای بود ولی با ملاقات با نفر سوم، میدانستم که از من بادام زمینی نمیخواهند. کریم با من تماس گرفت. نه توسط تلفن خودش و نه با تلفن من بلکه توسط یکی از اعضای کادر فنی لیون. او به من گفت" مت، اسم من از این ماجرا خارج است. این یک گندکاری است. نمیتوانم در این داستان خودم را درگیر کنم."
من گفتم:" کریم، گوش کن، اتفاقی نیفتاده. تو کاری نکردی. جای نگرانی نیست." ولی برای من هنوز عجیب بود که او از من میخواست با دوستش ملاقات کنم. پس از آن، او گفت:" باید این موضوع را تکذیب کنیم. این داستان میتواند در خبرها بسیار داغ شود و من یک دختر و زندگی دارم."
به او گفتم:" کریم، فقط من نیستم. به عنوان یک شهروند خوب، به پلیس موضوع را گزارش داده ام. نمیتوانم از اینکه مکالمات ما شنود میشود و نام تو دائما مطرح میشود جلوگیری کنم." به او گفتم:" نمیتوانم کاری کنم. باید صبر کنیم و ببینیم چه میشود. اگر روزی بتوانم کاری انجام دهم، انجام خواهم داد ولی در حال حاضر نمیتوانم کاری کنم."
در آن لحظه میدانستم که فرق بزرگ بین کریم و جبرئیل این است که جبرئیل هیچگاه از من نخواسته بود که با کسی ملاقات کنم ولی کریم میخواست. بنابراین به او گفتم: این موضوع را انکار خواهم کرد ولی وقتی که اصل ویدئو را داشته باشم. در غیر این صورت، مثل یک احمق به نظر میآمدم.
من واقعا ناراحت بودم. کاملا به من بی احترامی شده بود. من به همه احترام میگذارم ولی به نظرم میآمد که احمق فرض میشدم. خیلی ها میخواهند من را زمین بزنند ولی بلند میشوم، مثل کاری که تا الان کرده ام. زمانی میرسد که شما بی دفاع هستید. من این کار را با بدترین دشمنم هم انجام نمیدهم.
وقتی دفعه ی اول با پلیس صحبت کردم، حتی تصور هم نمیکردم که بنزما در این موضوع دخیل باشد. بازجویان حتی صبر نکردند که متوجه صحبتهای رد و بدل شده بین و من کریم، پیش از بازجویی بشوند. به علاوه آنها پس از بازجویی گفتند که نیازی به شهادت من نیست. من خیلی خیلی ناراحتم. رابطه ی من و کریم آنطور که او میگوید صادقانه نیست."