کد خبر : 1272019 |
11 مهر 1394 ساعت 09:02 |
37K بازدید |
2
دیدگاه
با گریههای باقری فهمیدم که دیگر نوروزی میان ما نیست
کفشگری: فشار زیادی روی هادی بود
بازیکن تیم فوتبال پرسپولیس گفت: فکر میکردم خبر درگذشت هادی نوروزی یک کابوس است اما وقتی گریههای آقا کریم را دیدم باورم شد که هادی نوروزی دیگر در بین ما نیست.
به گزارش "ورزش سه" و به نقل از فارس، مهرداد کفشگری در خصوص ضایعه درگذشت مرحوم هادی نوروزی کاپیتان فقید تیم فوتبال پرسپولیس گفت: ساعت 4 صبح روز پنجشنبه بود که موبایل من زنگ خورد و من از خواب پریدم که دیدم همسر هادی نوروزی با من تماس گرفته و گفت که هادی حالش خوب نیست و بیمارستان هستیم و از من خواست که هرچه سریعتر خودم را به بیمارستان آتیه برسانم.
وی ادامه داد: هادی بدن ضعیفی داشت و معمولاً زیاد سرما میخورد و من به همین دلیل فکر میکردم این بار هم یک اتفاق ساده افتاده اما وقتی به بیمارستان رسیدم و دیدم که همسر او فریاد میزند متوجه شدم که مسئله حادتر است. پرستاران با دیدن من به من گفتند که هادی تمام کرده اما به همسرش چیزی نگفتند.
هافبک تیم فوتبال پرسپولیس خاطرنشان کرد: وقتی که این خبر را شنیدم زبانم قفل شد و قلبدرد گرفتم. حتی بارها از پزشکان خواستم که عمل احیای قلب را بارها روی هادی انجام دهند تا بلکه او با یک معجزه به زندگی برگردد اما متأسفانه این اتفاق نیفتاد و هادی دیگر تمام کرد چرا که شوکها هم به او زندگی ندادند. آن لحظه بدترین لحظه عمرم بود و هیچگاه این اتفاق وحشتناک را فراموش نمیکنم چرا که هادی برای همیشه از میان ما رفته بود و من نمیتوانستم این مسئله را باور کنم. حتی نمیتوانستم گریه کنم چرا که نمیخواستیم همسر هادی این مسئله را متوجه شود.
کفشگری تصریح کرد: من و هادی از بچگی با هم بزرگ شده بودیم و همه چیز او را میدانستم هادی انسانی بود که همه چیز را درون خودش میریخت و چه شاد بود و چه غمگین آن را بروز نمیداد. بارها به او میگفتم که اینقدر همه چیز را درون خودش نریزد اما او فردی درونگرا بود. یادم میآید شب بازی با ملوان در جام حذفی من و هادی با هم در اتاق بودیم که او با من درد دل میکرد. هادی به من گفت که حالم خوب نیست چرا که تیم خوب نتیجه نمیگیرد و این مسئله باعث شده تا فشار زیادی را تحمل کنم. او میگفت من کاپیتان تیم هستم و انتظارات از من زیاد است. هادی به گونهای ناراحت بود که چیزی او را خوشحال نمیکرد و واقعاً تحت فشار بود و من فکر میکنم همین مسئله او را از پای انداخت به هر حال فشار روی هادی زیاد بود چرا که تیم نتیجه نمیگرفت و هادی مظلوم بود و مظلومانه هم فوت شد حق هادی این نبود که اینطور از بین ما برود.
هافبک تیم فوتبال پرسپولیس تصریح کرد: من و هادی از بچگی با هم بزرگ شدیم و در همه تیمهایی که من بودم با او هم بازی بودم ما هر روز با هم بودیم و این برای من دردناک است که دیگر او را نداشته باشیم. من و هادی خاطرههای بسیار زیادی داشتیم و او آنقدر بزرگ بود که نمیشود جایش را پر کرد و قطعاً فقدان او به تیم ضربه میزند به هر حال ما کاپیتانمان را از دست دادهایم و اتفاق کوچکی نبوده است.
وی خاطرنشان کرد: وقتی برانکو که اینقدر آدم صبوری است اینطور تحت تأثیر قرار میگیرد و گریه میکند وای به حال بچههای تیم که هر روز با هم بودیم ولی دیگر هادی در بین ما نیست. اتفاقی افتاده که ما باید به دنبال راه چاره باشیم بین من و هادی هیچگاه فاصله نبود و هرگاه که نیاز به کمک داشتم او به من کمک میکرد. من نمیدانم با این همه خاطره از هادی چکار کنم.
هافبک تیم فوتبال پرسپولیس در پایان تصریح کرد: حتی دیروز که در ورزشگاه آزادی هادی را تشییع کردیم باز هم فکر میکردم که خواب میبینم و از خدا میخواستم که این یک کابوس باشد و هرچه زودتر تمام شود اما اتفاقی افتاد که فهمیدم همه چیز متأسفانه درست است. هیچگاه فکر نمیکردم روزی اشک آقاکریم را ببینیم اما دیروز که گریههای او را دیدم باورم شده که هادی فوت شده و دیگر در بین ما نیست.
وی ادامه داد: هادی بدن ضعیفی داشت و معمولاً زیاد سرما میخورد و من به همین دلیل فکر میکردم این بار هم یک اتفاق ساده افتاده اما وقتی به بیمارستان رسیدم و دیدم که همسر او فریاد میزند متوجه شدم که مسئله حادتر است. پرستاران با دیدن من به من گفتند که هادی تمام کرده اما به همسرش چیزی نگفتند.
هافبک تیم فوتبال پرسپولیس خاطرنشان کرد: وقتی که این خبر را شنیدم زبانم قفل شد و قلبدرد گرفتم. حتی بارها از پزشکان خواستم که عمل احیای قلب را بارها روی هادی انجام دهند تا بلکه او با یک معجزه به زندگی برگردد اما متأسفانه این اتفاق نیفتاد و هادی دیگر تمام کرد چرا که شوکها هم به او زندگی ندادند. آن لحظه بدترین لحظه عمرم بود و هیچگاه این اتفاق وحشتناک را فراموش نمیکنم چرا که هادی برای همیشه از میان ما رفته بود و من نمیتوانستم این مسئله را باور کنم. حتی نمیتوانستم گریه کنم چرا که نمیخواستیم همسر هادی این مسئله را متوجه شود.
کفشگری تصریح کرد: من و هادی از بچگی با هم بزرگ شده بودیم و همه چیز او را میدانستم هادی انسانی بود که همه چیز را درون خودش میریخت و چه شاد بود و چه غمگین آن را بروز نمیداد. بارها به او میگفتم که اینقدر همه چیز را درون خودش نریزد اما او فردی درونگرا بود. یادم میآید شب بازی با ملوان در جام حذفی من و هادی با هم در اتاق بودیم که او با من درد دل میکرد. هادی به من گفت که حالم خوب نیست چرا که تیم خوب نتیجه نمیگیرد و این مسئله باعث شده تا فشار زیادی را تحمل کنم. او میگفت من کاپیتان تیم هستم و انتظارات از من زیاد است. هادی به گونهای ناراحت بود که چیزی او را خوشحال نمیکرد و واقعاً تحت فشار بود و من فکر میکنم همین مسئله او را از پای انداخت به هر حال فشار روی هادی زیاد بود چرا که تیم نتیجه نمیگرفت و هادی مظلوم بود و مظلومانه هم فوت شد حق هادی این نبود که اینطور از بین ما برود.
هافبک تیم فوتبال پرسپولیس تصریح کرد: من و هادی از بچگی با هم بزرگ شدیم و در همه تیمهایی که من بودم با او هم بازی بودم ما هر روز با هم بودیم و این برای من دردناک است که دیگر او را نداشته باشیم. من و هادی خاطرههای بسیار زیادی داشتیم و او آنقدر بزرگ بود که نمیشود جایش را پر کرد و قطعاً فقدان او به تیم ضربه میزند به هر حال ما کاپیتانمان را از دست دادهایم و اتفاق کوچکی نبوده است.
وی خاطرنشان کرد: وقتی برانکو که اینقدر آدم صبوری است اینطور تحت تأثیر قرار میگیرد و گریه میکند وای به حال بچههای تیم که هر روز با هم بودیم ولی دیگر هادی در بین ما نیست. اتفاقی افتاده که ما باید به دنبال راه چاره باشیم بین من و هادی هیچگاه فاصله نبود و هرگاه که نیاز به کمک داشتم او به من کمک میکرد. من نمیدانم با این همه خاطره از هادی چکار کنم.
هافبک تیم فوتبال پرسپولیس در پایان تصریح کرد: حتی دیروز که در ورزشگاه آزادی هادی را تشییع کردیم باز هم فکر میکردم که خواب میبینم و از خدا میخواستم که این یک کابوس باشد و هرچه زودتر تمام شود اما اتفاقی افتاد که فهمیدم همه چیز متأسفانه درست است. هیچگاه فکر نمیکردم روزی اشک آقاکریم را ببینیم اما دیروز که گریههای او را دیدم باورم شده که هادی فوت شده و دیگر در بین ما نیست.