کد خبر : 1259383 |
22 مرداد 1394 ساعت 11:50 |
15.8K بازدید |
0
دیدگاه
البر:دوست دارم کلوپ جانشین گواردیولا شود
گلزن برزیلی سابق بایرن مونیخ در مصاحبه با "آبند سایتونگ" در مورد مسائل جاری تیم محبوبش به اظهار نظر پرداخت.
به گزارش "ورزش سه"، جووانی البر که بین سالهای 1997 تا 2003 در بایرن مونیخ توپ میزد و پنج عنوان قهرمانی با این تیم کسب کرد، در مصاحبهای مفصل به سوالات خبرنگار "آبند سایتونگ" پاسخ داد.
آقای البر، هموطن شما، داگلاس کاستا، که چند هفتهای است به بایرن پیوسته، در همین مدت کوتاه توانسته رضایت هواداران را جلب کند. آیا چنین اقبالی را پیشبینی میکردید؟
-نه! فکر نمیکردم اینقدر خوب باشد. من او را در شاختار دونتسک دیده بودم، ولی آنجا چشمم را نمیگرفت. حالا اینکه در بدو ورود به بایرن موفق شده درخشان ظاهر شود، جای خوشحالی دارد. در بازی سوپرکاپ مقابل ولفسبورگ میشد سرعت و جنگندگیاش را مشاهده کرد. در آئودی کاپ هم همکاری و هماهنگی بسیار خوبی با آلابا داشت.
یعنی به او نمره قبولی میدهید؟
-نباید به این زودی قضاوت کرد و فکر کرد که این بازیکن جوان کارش را خوب انجام داده است. او بازیکنی درجه یکی هست و میتواند بهتر هم بشود، اما ما در حال حاضر هنوز در مرحله مقدماتی هستیم.
شهرت کاستا در کشور برزیل چگونه است؟
-تا کنون که شهرت خاصی نداشته. روندی که او پیش میرود، شبیه من است: در 18-17 سالگی به اروپا رفت، به همین دلیل فرصت نداشت تا در کشور خود به مهره شناختهشدهای بدل شود. اما حالا که پایش به بایرن باز شده، در برزیل هم علاقهمندان او را خواهند دید و دنبال خواهند کرد.
چنانچه مصدومیت ریبری برطرف شود، دوئلی جدی بین این دو بازیکن برای قرار گرفتن در سمت چپ خط میانی شکل خواهد گرفت. آیا کاستا میتواند از ریبری پیش بیافتد؟
-به نظرم بله. در دراز مدت احتمالا او جایگاه ریبری را تصرف خواهد کرد اما در همین فصل آتی هم میتواند برایش خط و نشان بکشد و موقعیتش را تهدید کند. اما مربی تیم این وضعیت را مدیرت خواهد کرد، چرا که کاستا میتواند در حضور ریبری و روبن از تجربیات آنها بسیار بیاموزد.
ریبری مدتهاست اسیر آسیبدیدگی مچ پایش شده و از طرفی در حال پشت سر گذاشتن 32 سالگی خود است. فکر میکنید اصلا او را دوباره خواهیم دید؟
-به نظرم فرانک هنوز جوهر آن را دارد که در دفتر فوتبال چیزی بنویسد. او تمام نشده و یکبار دیگر بازخواهد گشت.
نظرتان راجع به آوردن آرتور ویدال از یوونتوس چیست؟
-بایرن با جذب ویدال و کاستا نشان داد هدف بعدیاش تسخیر اروپاست. ویدال در یوونتوس تجربیات بسیاری اندوخته است و در درستترین زمان ممکن در دوران فوتبالش به مونیخ آمده است.
چه چیزی در ویدال نظر شما را جلب میکند؟
-جنگندگی او در نبردهای تن به تن و هجومی بودنش. او به جایی در زمین حریف میرود که میتوان از آنجا ضربه وارد کرد.
بایرن به یک چنین بازیکنی احتیاج داشت؟
-احتمالا. صرفا با تمرکز بر روی "زیبا بازی کردن" همیشه نمیشود نتیجه گرفت. برای کسب عناوین بزرگ قهرمانی به حضور بازیکنانی نیاز است که شبیه ویدال باشند. ما پیشتر هم بازیکنان جنگندهای داشتیم مثل ینس یرمیس یا اوون هارگریوز.
در حال حاضر بایرن تنها یک مهاجم نوک دارد و آن هم رابرت لواندوفسکی است. دیدن این وضعیت قلب شما را به عنوان مهاجم سابق این تیم نمیفشارد؟
-بازی فوتبال عوض شده است. تنها بایرن نیست که با مهاجمان کمی بازی میکند، خیلی از تیمها فقط با یک مهاجم به میدان میروند. لواندوفسکی آموخته که باید با این مسئله کنار بیاید. اما راستش را بخواهید به تنهای نوک حمله ایستادن کار آسانی نیست. من همیشه در خط حمله همبازیانی مثل کارستن یانکر، روکه سانتاکروز، الکس زیکلر یا کلاودیو پیزارو را داشتم.
از پیزارو نام بردید. از اینکه بایرن دیگر پیشنهادی برای تمدید قرارداد به وی ارائه نکرد تعجب نکردید؟
-خودم به او پیشنهاد میدهم! (میخندد). کلاودیو که باشد، میدانی چه گنجینهای داری. او نه تنها همیشه بوی گل میداد، بلکه تجربیاتش هم میتواند برای تیم بسیار کمککننده باشد. در صحبتی که اخیرا با او داشتم، هنوز نمیداند وضعیت آیندهاش چگونه خواهد بود.
یکی از مهمترین مشکلات این روزهای بایرن ماریو گوتزه است. چرا او اعتباری را که در دورتموند داشت، در بایرن ندارد؟
-سوال خوبی پرسیدید. اگر من به او دسترسی داشتم نصیحتش میکردم که در برابر افکار عمومی سکوت اختیار کند و حرفهایش را با عملکردش داخل میدان بزند. آن وقت همه چیز به روال طبیعی برمیگشت. او در مقایسه با دورانی که در بروسیا دورتموند بازی میکرد، تفاوت چشمگیری دارد. وقتی یک بازیکن احساس خوشنودی و رضایت میکند، تاثیر این مسئله را روی بازی کردنش هم میتوان دید، اما اگر ناخشنود باشد، مدام در فکر و خیال غوطهور است و بدبین میشود که در اینصورت نتیجهاش این میشود که میبینیم.
نقش گواردیولا این وسط چیست؟
-دقیقا نمیدانم گواردیولا با او چه رفتاری را پیش گرفته اما از بیرون گود که نگاه میکنیم گوتزه مثل بازیکنان برزیلی به نظر میرسد. چنین بازیکنانی نیاز دارند که یکی نازشان را بخرد، به آنها اعتماد بنفس بدهد، و بگوید:" ما کنار تو هستیم و هوایت را داریم." الان که در آستانه شروع فصل هنوز چنین بحثها و گمانهزنیهایی وجود دارد، دودش به چشم دو طرف خواهد رفت. به نظر من بایرن باید او را تقویت کند، نه اینکه در لیست فروش قرار دهد.
چرا فروش باستین شوایناشتایگر انتقاداتی را در پی داشت؟
-تجارت در فوتبال همین است. هر باشگاه سطح بالایی تلاش میکند بهترین بازیکنان را به خدمت بگیرد. بایرن شاید بتواند از نظر فنی جای شواینی را پر کند، اما اثراتی که حضور او و شخصیت او بر تیم میگذاشت، چنان ریشه دوانده که نمیتواند نادیده گرفته شود یا جایگزینی برایش پیدا شود. زمان ما اینطور نبود. یادم هست فرانتس بکنبائر دوست داشت تمام بازیکنان تیم ملی را به مونیخ بیاورد، چرا که بایرن همه خوبترینهای بوندسلیگا را برای خودش میخواست.
شوایناشتایگر چه اهمیتی برای باشگاه بایرن مونیخ دارد؟
-او به نوعی هویت و شناسنامه باشگاه است. وقتی در برزیل راجع به بایرن صحبت میشود، اولین اسمی که مردم به زبان میآورند شوایناشتایگر است و در کنارش فیلیپ لام و توماس مولر. از دست دادن چنین مهرهای سخت است. من که واقعا از خداحافظیاش بسیار متاثر شدم؛ حتی پسرم گفت:" بابا، من دیگر نمیخواهم هوادار بایرن باشم، چونکه شواینی دیگر آنجا بازی نمیکند."
با این اوصاف آیا میتوان احتمال داد که یک پیشنهاد وسوسهانگیز برای جذب مولر هم بتواند بایرنیها را نرم کند؟
-اگر کسی به این فکر بیفتد که مولر را بفروشد، اصلا این بایرن تعطیل شود بهتر است. آن وقت من هم دیگر برای تماشای بازیها به استادیومشان نخواهم رفت. مولر یکی مثل شوایناشتایگر است؛ علاوه بر آن، سن کمتری دارد و وجهه بایرن به حساب میآید.
پپ گواردیولا این روزها در محافل عمومی عصبانی ظاهر میشود. آیا این رفتار حکایت از خداحافظیاش دارد؟
-من فکر میکنم او به قول و قرارش عمل خواهد کرد اما نمیدانم بعد از آن چه خواهد شد. فقط درک میکنم که عصبانی باشد. این بحثها با موضوع تصمیم وی برای آینده از فصل قبل شروع شده بود و دیگر یک جایی جواب دادن به سوالات تکراری خستهکننده و آزاردهنده میشود.
حتی قبل از شروع دیدار بایرن مقابل رئال مادرید در تورنمنت آئودی کاپ تماشاگران او را هو کردند.
-من هم شنیدم. شرایط واقعا بغرنج شده. با این وضعیت چنانچه او طی هفتههای اول فصل جدید نتیجه نگیرد، وضع بدتر هم خواهد شد.
اگر گواردیولا بایرن را ترک کند، دوست دارید چه کسی را به جای او ببینید؟
-من یورگن کلوپ را دوست دارم.
چرا؟
-کاری که او در بروسیا دورتموند انجام داد، واقعا ستودنی بود. در کنار او این احساس را داری که او همزمان که مربی است، همبازی هم هست. شادیهای او روی نیمکت منحصر بفرد بود. کاملا میتوان حضور او در بایرن را مجسم کنم.
اگرچه فضا در مونیخ و حتی در رسانههای ورزشی جور دیگری است؟
-بایرنیها پیشتر هم با یک مربی دورتموندی کار کرده و خاطرات خوبی از وی دارند. اوتمار هیتسفلد را میگویم. کلوپ مربیای است که میتواند فشارهای بیرونی را مدیریت کند. او در رفتار با رسانهها و مصون ماندن از ضربات احتمالی آنها استاد است.
آقای البر، هموطن شما، داگلاس کاستا، که چند هفتهای است به بایرن پیوسته، در همین مدت کوتاه توانسته رضایت هواداران را جلب کند. آیا چنین اقبالی را پیشبینی میکردید؟
-نه! فکر نمیکردم اینقدر خوب باشد. من او را در شاختار دونتسک دیده بودم، ولی آنجا چشمم را نمیگرفت. حالا اینکه در بدو ورود به بایرن موفق شده درخشان ظاهر شود، جای خوشحالی دارد. در بازی سوپرکاپ مقابل ولفسبورگ میشد سرعت و جنگندگیاش را مشاهده کرد. در آئودی کاپ هم همکاری و هماهنگی بسیار خوبی با آلابا داشت.
یعنی به او نمره قبولی میدهید؟
-نباید به این زودی قضاوت کرد و فکر کرد که این بازیکن جوان کارش را خوب انجام داده است. او بازیکنی درجه یکی هست و میتواند بهتر هم بشود، اما ما در حال حاضر هنوز در مرحله مقدماتی هستیم.
شهرت کاستا در کشور برزیل چگونه است؟
-تا کنون که شهرت خاصی نداشته. روندی که او پیش میرود، شبیه من است: در 18-17 سالگی به اروپا رفت، به همین دلیل فرصت نداشت تا در کشور خود به مهره شناختهشدهای بدل شود. اما حالا که پایش به بایرن باز شده، در برزیل هم علاقهمندان او را خواهند دید و دنبال خواهند کرد.
چنانچه مصدومیت ریبری برطرف شود، دوئلی جدی بین این دو بازیکن برای قرار گرفتن در سمت چپ خط میانی شکل خواهد گرفت. آیا کاستا میتواند از ریبری پیش بیافتد؟
-به نظرم بله. در دراز مدت احتمالا او جایگاه ریبری را تصرف خواهد کرد اما در همین فصل آتی هم میتواند برایش خط و نشان بکشد و موقعیتش را تهدید کند. اما مربی تیم این وضعیت را مدیرت خواهد کرد، چرا که کاستا میتواند در حضور ریبری و روبن از تجربیات آنها بسیار بیاموزد.
ریبری مدتهاست اسیر آسیبدیدگی مچ پایش شده و از طرفی در حال پشت سر گذاشتن 32 سالگی خود است. فکر میکنید اصلا او را دوباره خواهیم دید؟
-به نظرم فرانک هنوز جوهر آن را دارد که در دفتر فوتبال چیزی بنویسد. او تمام نشده و یکبار دیگر بازخواهد گشت.
نظرتان راجع به آوردن آرتور ویدال از یوونتوس چیست؟
-بایرن با جذب ویدال و کاستا نشان داد هدف بعدیاش تسخیر اروپاست. ویدال در یوونتوس تجربیات بسیاری اندوخته است و در درستترین زمان ممکن در دوران فوتبالش به مونیخ آمده است.
چه چیزی در ویدال نظر شما را جلب میکند؟
-جنگندگی او در نبردهای تن به تن و هجومی بودنش. او به جایی در زمین حریف میرود که میتوان از آنجا ضربه وارد کرد.
بایرن به یک چنین بازیکنی احتیاج داشت؟
-احتمالا. صرفا با تمرکز بر روی "زیبا بازی کردن" همیشه نمیشود نتیجه گرفت. برای کسب عناوین بزرگ قهرمانی به حضور بازیکنانی نیاز است که شبیه ویدال باشند. ما پیشتر هم بازیکنان جنگندهای داشتیم مثل ینس یرمیس یا اوون هارگریوز.
در حال حاضر بایرن تنها یک مهاجم نوک دارد و آن هم رابرت لواندوفسکی است. دیدن این وضعیت قلب شما را به عنوان مهاجم سابق این تیم نمیفشارد؟
-بازی فوتبال عوض شده است. تنها بایرن نیست که با مهاجمان کمی بازی میکند، خیلی از تیمها فقط با یک مهاجم به میدان میروند. لواندوفسکی آموخته که باید با این مسئله کنار بیاید. اما راستش را بخواهید به تنهای نوک حمله ایستادن کار آسانی نیست. من همیشه در خط حمله همبازیانی مثل کارستن یانکر، روکه سانتاکروز، الکس زیکلر یا کلاودیو پیزارو را داشتم.
از پیزارو نام بردید. از اینکه بایرن دیگر پیشنهادی برای تمدید قرارداد به وی ارائه نکرد تعجب نکردید؟
-خودم به او پیشنهاد میدهم! (میخندد). کلاودیو که باشد، میدانی چه گنجینهای داری. او نه تنها همیشه بوی گل میداد، بلکه تجربیاتش هم میتواند برای تیم بسیار کمککننده باشد. در صحبتی که اخیرا با او داشتم، هنوز نمیداند وضعیت آیندهاش چگونه خواهد بود.
یکی از مهمترین مشکلات این روزهای بایرن ماریو گوتزه است. چرا او اعتباری را که در دورتموند داشت، در بایرن ندارد؟
-سوال خوبی پرسیدید. اگر من به او دسترسی داشتم نصیحتش میکردم که در برابر افکار عمومی سکوت اختیار کند و حرفهایش را با عملکردش داخل میدان بزند. آن وقت همه چیز به روال طبیعی برمیگشت. او در مقایسه با دورانی که در بروسیا دورتموند بازی میکرد، تفاوت چشمگیری دارد. وقتی یک بازیکن احساس خوشنودی و رضایت میکند، تاثیر این مسئله را روی بازی کردنش هم میتوان دید، اما اگر ناخشنود باشد، مدام در فکر و خیال غوطهور است و بدبین میشود که در اینصورت نتیجهاش این میشود که میبینیم.
نقش گواردیولا این وسط چیست؟
-دقیقا نمیدانم گواردیولا با او چه رفتاری را پیش گرفته اما از بیرون گود که نگاه میکنیم گوتزه مثل بازیکنان برزیلی به نظر میرسد. چنین بازیکنانی نیاز دارند که یکی نازشان را بخرد، به آنها اعتماد بنفس بدهد، و بگوید:" ما کنار تو هستیم و هوایت را داریم." الان که در آستانه شروع فصل هنوز چنین بحثها و گمانهزنیهایی وجود دارد، دودش به چشم دو طرف خواهد رفت. به نظر من بایرن باید او را تقویت کند، نه اینکه در لیست فروش قرار دهد.
چرا فروش باستین شوایناشتایگر انتقاداتی را در پی داشت؟
-تجارت در فوتبال همین است. هر باشگاه سطح بالایی تلاش میکند بهترین بازیکنان را به خدمت بگیرد. بایرن شاید بتواند از نظر فنی جای شواینی را پر کند، اما اثراتی که حضور او و شخصیت او بر تیم میگذاشت، چنان ریشه دوانده که نمیتواند نادیده گرفته شود یا جایگزینی برایش پیدا شود. زمان ما اینطور نبود. یادم هست فرانتس بکنبائر دوست داشت تمام بازیکنان تیم ملی را به مونیخ بیاورد، چرا که بایرن همه خوبترینهای بوندسلیگا را برای خودش میخواست.
شوایناشتایگر چه اهمیتی برای باشگاه بایرن مونیخ دارد؟
-او به نوعی هویت و شناسنامه باشگاه است. وقتی در برزیل راجع به بایرن صحبت میشود، اولین اسمی که مردم به زبان میآورند شوایناشتایگر است و در کنارش فیلیپ لام و توماس مولر. از دست دادن چنین مهرهای سخت است. من که واقعا از خداحافظیاش بسیار متاثر شدم؛ حتی پسرم گفت:" بابا، من دیگر نمیخواهم هوادار بایرن باشم، چونکه شواینی دیگر آنجا بازی نمیکند."
با این اوصاف آیا میتوان احتمال داد که یک پیشنهاد وسوسهانگیز برای جذب مولر هم بتواند بایرنیها را نرم کند؟
-اگر کسی به این فکر بیفتد که مولر را بفروشد، اصلا این بایرن تعطیل شود بهتر است. آن وقت من هم دیگر برای تماشای بازیها به استادیومشان نخواهم رفت. مولر یکی مثل شوایناشتایگر است؛ علاوه بر آن، سن کمتری دارد و وجهه بایرن به حساب میآید.
پپ گواردیولا این روزها در محافل عمومی عصبانی ظاهر میشود. آیا این رفتار حکایت از خداحافظیاش دارد؟
-من فکر میکنم او به قول و قرارش عمل خواهد کرد اما نمیدانم بعد از آن چه خواهد شد. فقط درک میکنم که عصبانی باشد. این بحثها با موضوع تصمیم وی برای آینده از فصل قبل شروع شده بود و دیگر یک جایی جواب دادن به سوالات تکراری خستهکننده و آزاردهنده میشود.
حتی قبل از شروع دیدار بایرن مقابل رئال مادرید در تورنمنت آئودی کاپ تماشاگران او را هو کردند.
-من هم شنیدم. شرایط واقعا بغرنج شده. با این وضعیت چنانچه او طی هفتههای اول فصل جدید نتیجه نگیرد، وضع بدتر هم خواهد شد.
اگر گواردیولا بایرن را ترک کند، دوست دارید چه کسی را به جای او ببینید؟
-من یورگن کلوپ را دوست دارم.
چرا؟
-کاری که او در بروسیا دورتموند انجام داد، واقعا ستودنی بود. در کنار او این احساس را داری که او همزمان که مربی است، همبازی هم هست. شادیهای او روی نیمکت منحصر بفرد بود. کاملا میتوان حضور او در بایرن را مجسم کنم.
اگرچه فضا در مونیخ و حتی در رسانههای ورزشی جور دیگری است؟
-بایرنیها پیشتر هم با یک مربی دورتموندی کار کرده و خاطرات خوبی از وی دارند. اوتمار هیتسفلد را میگویم. کلوپ مربیای است که میتواند فشارهای بیرونی را مدیریت کند. او در رفتار با رسانهها و مصون ماندن از ضربات احتمالی آنها استاد است.