کد خبر : 1254083 |
01 مرداد 1394 ساعت 13:45 |
15.7K بازدید |
0
دیدگاه
گوندوگان:دوباره دل هواداران را به دست می آورم
ایلکای گوندوگان در مصاحبهای مفصل درمورد علت ماندنش در دورتموند و صحبتهایی که با توماس توخل داشت، سخن گفت.
به گزارش "ورزش سه"، در حاشیه اردوی تدارکاتی بروسیا دورتموند در سوئیس ایلکای گوندوگان به سوالات پرشمار خبرنگاران پاسخ داد.
تحت فشار بودن برای تمدید قرارداد:
-بیشتر از آنچه فکرش را بکنید. البته کاملا طبیعی بود؛ خیلی چیزها آنطور که باید خوب پیش نرفته بود. ولی الان شرایط تقریبا تثبیت شده است، قراردادم را برای یک سال دیگر تمدید کردهام و هم من و هم باشگاه از این موضوع راضی هستیم. الان باید فقط به جلو نگاه کنیم. درک میکنم که عدهای از دست من ناراحت و دلخورند؛ اما از سویی دیگر هوادارانی هم بودند که بخاطر حتی یک سال بیشتر ماندن من خوشحال شدند. حال مهمترین نکته این است که به فرم قدیم و یا حتی بهتر از آن بازگردم. فکر میکنم در مسیر خوبی هستم و مایلم از این اردو برای رسیدن به اوج آمادگی استفاده کنم.
احساست بعد از تمدید:
-من معتقدم همیشه خوب است که آدم تکلیفش روشن شود و بداند در ماههای آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد و راهی که میرود به کدام جهت است، تا اینکه همه چیز مبهم و نامعلوم باشد. نمیشود منتظر یک اتفاق ناگهانی و تصادفی نشست. برای من همواره آشکار بود که در دورتموند راحتم و اینجا بهترین مکان برای رسیدنم به اوج آمادگی است. خوشحالم که هر دو طرف شفافسازی کردیم و خوشحالم که میتوانم فصل موفقی کنار این تیم بسازم.
رفتار نامناسب هواداران:
-طبیعتا هو شدن خوشایند نیست، مخصوصا در استادیوم خودی. گاهی دردم میآید، البته تا حدودی میتوانم این واکنشها را درک کنم. در ضمن مایلم اشاره کنم که در این داستان طیفهای مختلفی حضور دارند: یک دسته خیلی خوشحالند که من تمدید کردم. یک دسته هستند که منتظرند تا ببینند دستاورد حاصل از تمدید قراردادم چه خواهد بود و چه نتیجهای دارد. یک دسته هم مسلما خیلی ناراحتند. من در فصل آتی هیچ تصمیم دیگری ندارم جز اینکه با تمام وجودم برای دورتموند تلاش و مبارزه کنم. آن وقت است که خیلی زود دل آنهایی که ناراحت شدهاند را دوباره به دست خواهم آورد.
نظرخواهی از یواخیم لوو:
-بله. ما با هم گفتگو کردیم. اما ایشان قصد نداشت چندان وارد ماجرا شود و معتقد بود اگر تلاشم را بکنم و بازیکن موفقی باشم، همه درها بروی من بازند. او هیچ نقطه منفی در ماندن من در دورتموند نمیدید.
گفتگو با توماس توخل:
-من نمیتوانم و نمیخواهم همه چیز را تعریف کنم. برای من مهم بود که ما بتوانیم قبل از رفتن تیم به اردو با هم تبادل نظر کنیم. خیلی صادقانه و با صراحت نظراتمان را با هم در میان گذاشتیم. برای من که خیلی گفتگو رضایتبخشی بود. او درمورد ایدههایش در زمین به من اطلاعات داد و اینکه قصد دارد با هر بازیکن چه کند. قبل از این گفتگو تلفنی با هم صحبت کرده بودیم اما آن ملاقات حضوری خیلی موثر بود و به من حس بسیار خوبی داد.
بازیکنان تازه وارد مخصوصا کاسترو و وایگل:
آنها با عزم جزم آمدهاند و مشخص است چقدر آماده و باانگیزه هستند. در برخوردشان با سایر بازیکنان تیم هم خیلی صمیمانه و راحت جلو آمدند، که این مسئله از لحاظ شخصیتی برای برقراری ارتباط بسیار مهم است. گونزالو را از بازیهایی که برابر لورکوزن انجام دادیم میشناسیم و همه ما اذعان داریم که او از چه تواناییهایی برخوردار است. جولیان هم یک بازیکن قد بلند جنگنده با قدرت بدنی بالاست که در دوئلها میتواند به خوبی از تیم دفاع کند. او شباهتهایی هم به اسون بندر دارد. جا دارد این الماسها را صیقل دهیم تا همه ببینند چه پتانسیلی دارند. میدانم که مربیان هم این را متوجه شدهاند.
رفاقت با کاگاوا:
-ما در یک خانه زندگی میکریدم. من در طبقه دوم و شینجی در طبقه پنجم. او آن موقع گواهینامه رانندگی نداشت و من او را این طرف و آن طرف میبردم. این مسئله توفیق اجباری شد که بین ما رفاقتی نزدیک شکل بگیرد. علاوه بر آن ما برای درک همدیگر هم هیچ مشکلی نداشتیم.
تحت فشار بودن برای تمدید قرارداد:
-بیشتر از آنچه فکرش را بکنید. البته کاملا طبیعی بود؛ خیلی چیزها آنطور که باید خوب پیش نرفته بود. ولی الان شرایط تقریبا تثبیت شده است، قراردادم را برای یک سال دیگر تمدید کردهام و هم من و هم باشگاه از این موضوع راضی هستیم. الان باید فقط به جلو نگاه کنیم. درک میکنم که عدهای از دست من ناراحت و دلخورند؛ اما از سویی دیگر هوادارانی هم بودند که بخاطر حتی یک سال بیشتر ماندن من خوشحال شدند. حال مهمترین نکته این است که به فرم قدیم و یا حتی بهتر از آن بازگردم. فکر میکنم در مسیر خوبی هستم و مایلم از این اردو برای رسیدن به اوج آمادگی استفاده کنم.
احساست بعد از تمدید:
-من معتقدم همیشه خوب است که آدم تکلیفش روشن شود و بداند در ماههای آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد و راهی که میرود به کدام جهت است، تا اینکه همه چیز مبهم و نامعلوم باشد. نمیشود منتظر یک اتفاق ناگهانی و تصادفی نشست. برای من همواره آشکار بود که در دورتموند راحتم و اینجا بهترین مکان برای رسیدنم به اوج آمادگی است. خوشحالم که هر دو طرف شفافسازی کردیم و خوشحالم که میتوانم فصل موفقی کنار این تیم بسازم.
رفتار نامناسب هواداران:
-طبیعتا هو شدن خوشایند نیست، مخصوصا در استادیوم خودی. گاهی دردم میآید، البته تا حدودی میتوانم این واکنشها را درک کنم. در ضمن مایلم اشاره کنم که در این داستان طیفهای مختلفی حضور دارند: یک دسته خیلی خوشحالند که من تمدید کردم. یک دسته هستند که منتظرند تا ببینند دستاورد حاصل از تمدید قراردادم چه خواهد بود و چه نتیجهای دارد. یک دسته هم مسلما خیلی ناراحتند. من در فصل آتی هیچ تصمیم دیگری ندارم جز اینکه با تمام وجودم برای دورتموند تلاش و مبارزه کنم. آن وقت است که خیلی زود دل آنهایی که ناراحت شدهاند را دوباره به دست خواهم آورد.
نظرخواهی از یواخیم لوو:
-بله. ما با هم گفتگو کردیم. اما ایشان قصد نداشت چندان وارد ماجرا شود و معتقد بود اگر تلاشم را بکنم و بازیکن موفقی باشم، همه درها بروی من بازند. او هیچ نقطه منفی در ماندن من در دورتموند نمیدید.
گفتگو با توماس توخل:
-من نمیتوانم و نمیخواهم همه چیز را تعریف کنم. برای من مهم بود که ما بتوانیم قبل از رفتن تیم به اردو با هم تبادل نظر کنیم. خیلی صادقانه و با صراحت نظراتمان را با هم در میان گذاشتیم. برای من که خیلی گفتگو رضایتبخشی بود. او درمورد ایدههایش در زمین به من اطلاعات داد و اینکه قصد دارد با هر بازیکن چه کند. قبل از این گفتگو تلفنی با هم صحبت کرده بودیم اما آن ملاقات حضوری خیلی موثر بود و به من حس بسیار خوبی داد.
بازیکنان تازه وارد مخصوصا کاسترو و وایگل:
آنها با عزم جزم آمدهاند و مشخص است چقدر آماده و باانگیزه هستند. در برخوردشان با سایر بازیکنان تیم هم خیلی صمیمانه و راحت جلو آمدند، که این مسئله از لحاظ شخصیتی برای برقراری ارتباط بسیار مهم است. گونزالو را از بازیهایی که برابر لورکوزن انجام دادیم میشناسیم و همه ما اذعان داریم که او از چه تواناییهایی برخوردار است. جولیان هم یک بازیکن قد بلند جنگنده با قدرت بدنی بالاست که در دوئلها میتواند به خوبی از تیم دفاع کند. او شباهتهایی هم به اسون بندر دارد. جا دارد این الماسها را صیقل دهیم تا همه ببینند چه پتانسیلی دارند. میدانم که مربیان هم این را متوجه شدهاند.
رفاقت با کاگاوا:
-ما در یک خانه زندگی میکریدم. من در طبقه دوم و شینجی در طبقه پنجم. او آن موقع گواهینامه رانندگی نداشت و من او را این طرف و آن طرف میبردم. این مسئله توفیق اجباری شد که بین ما رفاقتی نزدیک شکل بگیرد. علاوه بر آن ما برای درک همدیگر هم هیچ مشکلی نداشتیم.