کد خبر : 61716 | 21 آذر 1390 ساعت 13:56 | 1K بازدید | 0 دیدگاه

مایلی‌کهن:

استیلی به خودش، کاشانی و پرسپولیس جفا کرد

محمد مایلی کهن شاید جزو نخستین افرادی بود که در ابتدای فصل، آینده خوبی را برای پرسپولیس پیش‌بینی نکرد و در شرایطی که در ابتدای فصل وضعیت به بدی امروز نبود، از این تیم جدا شد. حالا او می‌گوید همان طور که به حرف‌های گذشته‌اش، کسی به هشدارهایش در ابتدای فصل در رابطه با آینده پرسپولیس توجهی هم نکرد.

استیلی به خودش، کاشانی و پرسپولیس جفا کرد

  مايلي کهن پس از حدود دو ماه از آخرين گفت و گو‌يش امروز در مصاحبه با ايسنا، مسايلي را درباره پرسپوليس و چرايي جدايي‌اش از اين تيم مطرح کرد و گفت که واقعا از استيلي دلگير است.


* شما خيلي زود متوجه سرنوشت پرسپوليس با حميد استيلي شديد و از اين تيم رفتيد. گويا پيش‌بيني‌تان درست از آب در آمد.

- فکر مي‌کنم همين طور است، من در گذشته مسايلي در رابطه با دلالي، دوپينگ و منشوري‌ها مطرح کردم و ديديد که آن‌ها واقعيت داشت، اما در رابطه با پرسپوليس من بد کسي را نمي‌خواستم و نمي‌خواستم نان کسي را آجر کنم. من دست کسي را که دانشش را داشته باشد و وقت بگذارد را مي‌بوسم. فکر مي‌کنم در تمامي اين سال‌ها نشان دادم که به دنبال باندبازي نيستم و در کارهايم هم با کسي شوخي ندارم. واقعيت اين است که من از استيلي دلخورم، دلخوري به خاطر اين که تنها کسي که مي خواست بدون شيله پيله به او کمک کند من بودم. مي‌توانستم مثل بقيه افرادي که کنارش بودند، به او بگويم تو بهترين هستي و عاقبتش همين مي‌شد که الان مي‌بينيد.


* به هر حال استيلي از پرسپوليس رفت و باشگاه به دنبال جانشين او مي‌گردد. مي‌گويند بوناچيچ بيشترين شانس را براي حضور در پرسپوليس دارد.

- من سوالم اين است مگر الان پرسپوليس دو مربي خارجي ندارد، پس چرا يکي از اين دو را به عنوان سرمربي پرسپوليس انتخاب نمي کنند. قطعا اين دو توانايي ندارند. معمولا عرف است وقتي يک سرمربي برکنار مي‌شود بهترين همکار او به عنوان سرمربي مشخص مي‌شود. به نظرم جفايي که استيلي به خودش و کاشاني و پرسپوليس کرد به هيچ کس نکرد.


* اما خيلي‌ها معتقدند که اين کاشاني بود که با رفاقتش استيلي را به عنوان سرمربي انتخاب کرد. استيلي نه در شاهين و نه در استيل‌ آذين کارنامه خوبي نداشت اما به يک باره به عنوان يکي از گزينه‌هاي اصلي باشگاه پرسپوليس مطرح شد.

ـ بارها گفته‌ام که با کاشاني هيچ رفاقتي نداشته‌ام اما در 50 روزي که با پرسپوليس کار کردم تا حدود زيادي او را شناختم. او قبل از تشکيل کميته فني به من پيشنهاد داد که تمامي مسئوليت فني را بر عهده بگيرم و باشگاه هر مربي‌اي که من انتخاب کنم را به عنوان سرمربي معرفي مي‌کند اما من نپذيرفتم. اسم بعضي‌ها برده شد که آن‌ها آنقدر وقيحانه عمل کرده بودند که من ابا داشتم بخواهم با اين عنوان کار کنم. من به کاشاني گفتم که شما صبر ايوب داريد. مگر مي‌شود فرد يا افرادي اين همه اهانت کنند و شما هيچ نگوييد؟ به نظرم يک نفر نبايد از يک سوراخ ده بار گزيده شود. در نهايت من اين عنوان را نپذيرفتم و کميته فني تشکيل شد و استيلي را به عنوان سرمربي انتخاب کرد.

* رويانيان گفته که براي استيلي زود بود که به عنوان سرمربي انتخاب شود. اين يعني اينکه مديريت جديد پرسپوليس هم اعتقادي به استيلي نداشت.

ـ احساسم اين است که رويانيان فرد مديري است که در جاهاي ديگري مديريت کرده اما يادمان نرود که مديريت در فوتبال متفاوت‌تر از جاهاي ديگر است و خودش هم به اين مساله اذعان کرده است. او گفته که من 80 روز به پاي استيلي ايستادم اما به اعتقاد من او 8 دقيقه هم پاي استيلي نايستاد. از روز اول گفت مي‌خواهم مربي جديد بياورم. در فصل گذشته يکي، دو بازي مانده به پايان مسابقات مديريت قبلي به دنبال گزينه‌ي ديگري بود و حقش بود اما ديديد چه سر و صدايي به پا کردند. رويانيان هم حقش بود که به فکر تيمش باشد اما اينکه گفت 80 روز براي استيلي صبر کرد درست نيست چون به نظرم او 8 دقيقه هم پاي استيلي نايستاد. من که مربي بوده‌ام مي‌دانم، اين بدترين روش ممکن است. من مي‌دانم اين چه سمي است و چه‌طور شان و منزلت يک مربي را نزد بازيکنان پايين مي‌آورد. اين يکي از مشکلات اصلي پرسپوليس بود چرا که ديگر مشکل مالي در ميان نبود و پولهاي خوبي داده مي‌شد. درباره حضور رويانيان در فوتبال هم بايد بگويم مثل اين مي‌ماند که من را به عنوان رييس ستاد سوخت انتخاب کنند. ضمن اينکه فکر مي‌کنم مديريت ستاد سوخت خيلي راحت‌تر از مديريت پرسپوليس است. خود رويانيان هم اين حرف را زده. به اعتقاد من با وجود ا حترامي که براي رويانيان قائلم، او نمي‌تواند در اين جور مسائل اظهار نظر کند.

* يعني شما معتقديد که استيلي شايسته مربي‌گري در پرسپوليس بود؟ به نظرتان او خودش را زود نسوزاند؟

ـ به هر حال باشگاه يک سري گزينه‌ها داشت. پرسپوليس که نمي‌توانست 50 گزينه داشته باشد و کميته فني از بين آن گزينه‌ها استيلي را انتخاب کرد.

* پس به هر حال بايد معياري وجود داشته باشد. فکر مي‌کنيد کميته فني چه معيارهايي را از استيلي ديد که او را انتخاب کرد؟

ـ بنده عضو کميته فني نبوده‌ام و اصلا نمي‌خواستم عضو اين کميته باشم و در اين زمينه نمي‌توانم جواب شما را بدهم اما به هر حال آن‌ها تشخيص دادند که استيلي به عنوان گزينه دوم شرايط لازم را براي هدايت پرسپوليس در اختيار دارد. شايد اگر من هم عضو بودم همين نظر را مي‌دادم يا اينکه نظرم فرق مي‌کرد. اما مشکل استيلي اين نبود که زود به پرسپوليس آمده است. بزرگ‌ترين مشکل او اين بود که حتي خودش، خودش را باور نداشت. 85 بازي ملي در کارنامه استيلي وجود دارد اما او به توانايي خودش اعتقادي نداشت.

* اينکه مي‌گوييد درست است. شايد اين حرف شما را مي‌توان در جام ملت‌هاي 2000 لبنان ديد وقتي که استيلي به خاطر سابقه بيشترش بازوبندي که بايد مي‌بست را به علي دايي داد. شايد اين همان حجب و حيايي است که همه در وجود استيلي ديده‌اند و درباره آن صحبت مي‌کنند.

ـ به نظرم اسم اين را نمي‌شود حجب و حيا گذاشت. ما بعضي چيز‌ها را با هم قاطي مي‌کنيم. اين که مي‌گويم او خودش را باور نداشت، به اين خاطر است که وقتي به عنوان سرمربي پرسپوليس انتخاب شد، گفت که من يک مدير فني هم مي‌خواهم. کجاي دنيا وقتي يک سرمربي انتخاب مي‌شود خودش پيشنهاد انتخاب يک مدير فني را مي‌دهد؟ اين يعني اينکه استيلي خودش را باور نداشته است. يا اينکه او بدون شناخت دنبال هنکه رفت. مي‌خواهم اين را بگويم اگر قرار بود هنکه به پرسپوليس بيايد ديگر چه نيازي به انتخاب استيلي بود. رزومه هنکه کجايش با کارنامه استيلي قابل قياس بود؟

* البته همين هنکه قبول کرد دستيار مظلومي باشد.

ـ من معتقدم وضعيت استقلال با پرسپوليس متفاوت است. مي‌گويند پرسپوليس مهره‌هاي خوبي را نتوانست جمع کند. به نظرم در اين زمينه هم مي‌شود بحث کرد. مشکل پرسپوليس مهره نيست. به اعتقاد من اگر پرسپوليس در سطح استقلال بازيکن نگرفته کمتر از اين تيم هم نگرفته است. شما مثلا پارسال مي‌آيي علي کريمي را مي‌گيري. آيا کريمي مهره بدي است؟ کريمي يک استثناست. هر بيست سال مثل او به فوتبال مي‌آيد. نحوه استفاده از بازيکن شرط است. کريمي تازه يکي، دو بازي است در جاي خودش بازي مي‌کند. مهره خوب داشتنن شرط لازم است اما شرط کافي نيست. نحوه بازي گرفتن، نحوه تمرين دادن، نحوه آناليز حريف، نحوه مديريت بازيکن و موارد ديگر خيلي مهم است. ضمن اينکه مي‌خواهم بدانم که تيم نفت چه زماني بسته شد؟ مهره‌هاي اين تيم را کنار مهره‌هاي پرسپوليس بگذاريد. متاسفانه هر وقت پرسپوليس نتيجه نمي‌گرفت مي‌گفتند 8 نفر از بازيکنان ما محروم و مصدوم هستند. مگر قرار است يک تيم با 20 نفر بازي کند. پرسپوليس هادي نوروزي، مهرداد اولادي و وحيد هاشميان را داشت آن وقت استيلي مي‌گفت من يک مهاجم هدف مي‌خواهم. تا آنجايي که من مي‌دانم مهاجم هدف کسي است که توپ را مي‌گيرد، نگه مي‌دارد و با توانايي تکنيکي‌اش توپ را به بازيکني مي‌دهد که از عقب اضافه مي‌شود. بعد او مي‌گفت مهاجم سرزن مي‌خواهم. مهاجم سرزن که ديگر مهاجم هدف نيست. اما درباره استقلال بايد بگويم فرق استقلال با پرسپوليس در وجود پورحيدري است. نمي‌خواهم زحمات مظلومي را کم‌رنگ کنم اما پورحيدري با وظايفش کاملا آشناست. پورحيدري مي‌داند چه موقعي وظيفه‌اش را انجام دهد. اگر دقت کنيد وقتي استقلال گل مي‌زند، اولين نفري است که به سمت بازيکنان مي‌رود تا جلوي جوگير شدن آن‌ها را بگيرد. پورحيدري 30 سال نيست که سرپرست استقلال است اما کارش را بلد است. به خوبي حرف مي‌زند و در جايي که لازم باشد از مصاحبه کردن بازيکنان ممانعت به عمل مي‌آورد. البته ممکن است در اين وسط مصاحبه‌اي مانند مصاحبه جباري هم انجام شود که اين همه جاي دنيا اتفاق مي‌افتد. خيلي اتفاقات در دنيا انجام مي‌گيرد که اگر شما يکي‌اش را اينجا انجام دهي لولو مي‌شوي. پورحيدري مي‌داند کجا نقش پدري ايفا کند. زماني که ميداودي موهايش را متفاوت‌تر از بقيه بازيکنان زده بود، پورحيدري قضيه را به خوبي جمع کرد و گفت من مقصرم. او تيمش را دوست دارد، کارش را بلد است و به منافعش هم مي‌رسد و بايد هم برسد. ممکن است اين حرف‌ها را که مي‌زنم دوباره شمشيرها از رو براي من بسته شود. مگر من آن زمان که در پرسپوليس بودم درباره سرپرست تيم چه چيزي گفتم؟ آن موقع گفتم که سرپرست تيم بايد يک ساعت زودتر بيايد و دو ساعت ديرتر برود. اين وظيفه يک سرپرست است. سرپرست فعلي 30 سال است که در پرسپوليس اين نقش را دارد. بيش از همه در کنار پرسپوليس بوده است اما مي‌خواهم بدانم آيا در پرسپوليس کسي کاربلدتر از او وجود ندارد؟ برايتان مثالي مي‌زنم. در جلسه‌ي کميته فني مي‌خواستيم درباره دلايل باخت به شاهين صحبت کنيم که يکي از مسائلي که توسط سرپرست تيم مطرح شد اين بود که غذاي بازيکنان غذاي خوبي نبود و پارسال هم همين اتفاق افتاد که من گفتم اگر تجربه اين کار وجود داشته چرا پيشگيري نشده است؟ اين وظيفه يک سرپرست خوب و باتجربه است که براي تيمش فکر بگذارد. به نظر من قبل از استيلي بايد سرپرست تيم از پرسپوليس مي‌رفت چراکه در تمامي اين سال‌ها که نقش سرپرستي را بر عهده داشته نتوانسته نقش پدري و برادري‌اش را ايفا کند. سرپرستي که نتواند در تمام اين سال‌ها نقشي در آوردن و بازيکن داشته باشد، سرپرستي که خودش نتواند شب مسابقه در هتل حضور داشته باشد، سرپرستي که نتواند به موقع خودش کارهاي روحي رواني انجام بدهد ‌طبعا تيم به مشکل بر مي‌خورد. پس فلسفه وجودي اين سرپرست چيست؟ آيا صرفا کمک است؟ خب کمک شود اما کسي ديگري باشد و توام با انجام وظيفه، کمک هم باشد. ما خيلي آدم‌ها داريم که خيلي خوب مي‌توانند اين کارها را انجام بدهند. جعفر کاشاني، دکتر زادمهر، حسين قراخانلو کساني هستند که من همين الان في‌البداهه اسامي شان به ذهنم رسيد. اينها آدم‌هاي کاربلد و تحصيل کرده‌اي هستند و مطمئن هستم دو تا از آنها زبان بلد هستند. زماني که رويانيان آمد يک روز گفته شد که سرپرست فعلي از پرسپوليس رفته است که من فکر کردم رويانيان چه تصميمي گرفته اما يک روز بعد اعلام شد که او برگشته است. به اعتقاد من يکي از مشکلات اساسي پرسپوليس حضور سرپرست فعلي است.

* قبول کنيد که شرايط شايد براي کادر فني به خوبي فراهم نبود. از ابتدا فضاي ورزشگاه‌ها با استيلي همراهي نمي‌کرد.

ـ مگر قرار است هر جا که مي‌رويم همه آدم‌ها موافق ما باشند؟ مگر الان در استقلال همه چيزي براي مظلومي فراهم است. او همين الان هم مخالفاني دارد. به قول شما مظلومي مي‌برد و از او انتقاد مي‌شود. اصلا نمي‌شود، کسي مخالفي نداشته باشد. اين چه توقعي است؟ اگر اين فضا را ديديم همان هفته اول مي‌رفتيم. من در بازي با ملوان در ورزشگاه بودم. بعد از گل اول ملوان يک سري شعارهايي دادند ولي وقتي پرسپوليس به گل رسيد، همه ورزشگاه پرسپوليس را تشويق کردند. پس از آن من عذرخواهي کردم و از پرسپوليس رفتم که فکر مي‌کنم اگر در آن چهار بازي پرسپوليس مربي هم نداشت 10 امتياز را مي‌گرفت. پس از آن مدام عنوان مي‌شد که ما مصدوم داريم اما مي‌خواهم اين را بدانم آيا تمرين غلط نمي‌تواند يکي از دلايل مصدوميت بازيکنان باشد؟ ماه رمضان امسال در تابستان بود. اول ما از استيلي برنامه تمريني خواستيم که برنامه تمريني درست و حسابي هم به ما داده نشد. اما ديديم تمرين‌هاي تيم در ماه رمضان در تابستان ساعت 10 صبح برگزار مي‌شود. در آن درجه حرارت کدام بازيکن از نظر علمي مي‌توانست تمرين کند. يا اينکه مي‌ديديم يک روز مانده به مسابقه بازي رودررو در تمرين برگزار مي‌شود. اين‌ها مي‌تواند دلايل مصدوميت‌ها باشد. در اوج تمرين‌هاي بدنسازي هم، تيم دو ماه مربي بدنساز نداشت. استيلي مربي بدنسازي را انتخاب کرده بود که پيشنهاد مالي‌اش بالا بود و باشگاه هم حق داشت که اين پيشنهاد را نپذيرد اما مي‌گفتند اين فرد گناه دارد اما من مي‌گويم آيا يک نفر گناه دارد يا ميليون‌ها هواداري که دغدغه تيم‌شان را دارند؟ در کنار استيلي دو مربي خارجي يک مربي دروازه‌بان، يک مشاور فني و احتمالا چند آناليزور وجود داشت اما در آن دو ماهي که من در پرسپوليس بودم تنها کسي که کارش را به نحو احسن انجام مي‌داد سعيد عزيزيان بود. من در اکثر تمرين‌هاي تيم حضور داشتم اما ديديد که او را هم کنار گذاشتند.

* آينده پرسپوليس را با اين وضعيت چطور مي‌بينيد؟

ـ به اعتقاد من پرسپوليس نياز به خانه تکاني شديد دارد. امسال که بر خلاف سال گذشته جام حذفي اهميت پيدا کرده است، پرسپوليس کنار رفته است. به اعتقاد من هنوز در کنار پرسپوليس افرادي هستند که بيشترين لطمه را به اين تيم مي‌زنند اما به هر حال آن‌ها مهره مار داشته‌اند و هميشه با پرسپوليس بوده‌اند اما براي خود شما جاي تعجب ندارد که چرا تا به حال مربي‌گري در پرسپوليس را به مايلي کهن پيشنهاد نکرده‌اند؟ من همان مربي‌اي هستم که فوتبال ايران 15 سال اثراتش را از حضورم در تيم ملي ديد و مجيدي و مهدوي کيا هنوز از آن تيم باقي مانده‌اند و بعد از آقاي پروين با 14 سال به عنوان بازيکن و شش سال به عنوان مربي حضور متداوم، بيشترين حضور را در پرسپوليس داشته‌ام.


 

دیدگاه‌ها