یادداشت ویژه حمیدرضا صدر؛
جان تری: وداع مرد احساساتی تک باشگاهه
حمیدرضا صدر به وداع جان تری با چلسی پرداخته؛ به یک زندگی پر آب و تاب و لبالب از شور، ماجراجویی و پیروزی.
به گزارش "ورزش سه"، دوشنبه شب پانزده می 2017. استمفورد بریج. گل اول بازی را او زد و بلافاصله با اشتباهش دروازه چلسی باز شد. آن شب همه اجازه داشتند اشتباه کنند، همه و خصوصا "کاپیتان جی تی". قهرمان لیگ سه گل خورد، ولی واتفورد را سرانجام 3-4 شکست داد تا جشن قهرمانی در سایه پیروزی برپا شود. همه چیز برای وداع جان تری مهیا شده بود. وداعی پس از بیست و دو سال. او پارسال گفته بود وداعش با چلسی پایان قصه های پریان را نخواهد داشت، ولی دوشنبه شب با پایین و بالا رفتن هایش به علاوه جشن آخر شب برایش قصه وار شد. حال و هوای آن شب را نه وداع دیدیه دروگبا داشت و نه خداحافظی پتر چک و نه حتی فرانک لمپارد.
زمان ترک خانه قدیمی فرا رسیده بود. تری فصل را با شکیبایی روی نیمکت نشست و فقط پنج بار در ترکیب اصلی به میدان رفت. چلسی و آنتونیو کونته باید بی تعارف بدون او به راهشان ادامه می دادند و ادامه هم دادند. همه اینها وداعش را طولانی کرد، خیلی طولانی...وقتی در اوایل فصل برابر پیتربورو در جام حذفی به میدان رفت برای خطا روی لی آنگال مستقیما کارت قرمز گرفت تا سنگینی گذر ایام در چهره آشفته و حرکات ناموزون "کاپیتان جی تی" برجسته شود.
محصول مدرسه فوتبال وستهام بود و در آغاز راه در میانه میدان بازی کرد ولی در چهارده سالگی راهی چلسی شد و یک خط برگشت به عقب و یکی از افسانه های دفاع چلسی شد. جایی کنار کاپیتان ران هاریس دهه 1970 که اولین جام اروپایی چلسی را بالا برد. یکی از آن وفادارها بود. یکی از آخرین مردان "تک باشگاهه". یکی از آخرین احساساتی های فوتبال در عصری که احساسات جان می داد. جایی کنار فرانچسکو توتی در رم، فیلیپ لام در بایرن مونیخ و آندره س اینیستا در بارسا. کنار آنهایی که می خواستند با یک باشگاه شناخته شوند: جی جی بوفون با یووه و ایکر کاسیاس با رئال. تری دوره کوتاهی را در ناتینگهام فارست سپری کرد، ولی می خواست با آن پیراهن آبی و لوگوی شیرنشان در یادها بماند و خواهد ماند.
وقتی اولین بار در پاییز 1998 اواخر بازی با آستون ویلا در جام اتحادیه راهی میدان شد یکی از آن بازیکنانی به نظر می رسید که می آمدند و می رفتند. چلسی دوران ریاست کین بیتس را با آوردن و بردن بازیکنان کوچک و بزرگ می شناختند. سنتی که بعدها در عصر آبراموویچ هم محو نشد. تری برای قرار گرفتن در ترکیب اصلی تا 2000 صبر کرد. پشت سر مارسل دسایی و فرانک لبوف. کلودیو رانیری با رفتن دسایی در 2003 با اطمینان بازوبند کاپیتانی را بر بازوی مدافعی که با دو پا بازی می کرد و شجاعانه ضربه های سرش را می نواخت بست. ترکیب تری - گالاس هیجان انگیز به نظر می رسید، ولی مورینیو در 2004 وارد شد ترکیب تری - کاروالیو را شکل داد. بهترین خط دفاع لیگ با کسب دو قهرمانی متوالی لیگ 2005و 2006 را. ترکیبی که بعدها هم در بریج تکرار نشد. تری در آن دوران توسط اتحادیه بازیکنان حرفه ای عنوان بهترین بازیکن سال را گرفت و بهترین مدافع لیگ قهرمانان هم شد.
پسر محله بارکینگ لندن جلو رفته بود و جلوتر. رکوردهای شخصی اش غبطه برانگیز می شدند: بیشترین تعداد بازی برای چلسی در لیگ برتر با 488 بازی، 50 بازی بیشتر از فرانک لمپارد در رده دوم. بهترین مدافع گلزن لیگ برتر با 40 گل. بیشترین تعداد بازی در لیگ قهرمانان میان بازیکنان انگلیسی با 109 بازی پس از پل اسکولز...
ولی آیا او بهترین مدافع میانی لیگ برتر بوده؟
انتخاب میان تری، تونی آدامز، ریو فردیناند، لدلی کینگ، سول کمپل، نمانیا ویدیچ و یاپ استام دشوار است. ولی احتمالا "جی تی" میان شان به مدافعان سنتی انگلیسی نزدیک تر بود: رهبری کن. گردن کلفت باش. جوری از دروازه دفاع می کرد که گویی از زندگی ات دفاع می کنی. از مصدومیت نترس. هم تیمی هایت را سامان ببخش. بازیخوانی کن. ضربه های سرت را جانانه بزن. هم خوب زیر توپ بزن و هم خوب پاس بده. تکل بزن، جلوی حریفت را بگیر. اگر می توانی گل هم بزن... و تری 66 گل زد، بیشتر از فردیناند، کمپل، کینگ و همین طور جمی کاراگر... وقتی پتر چک در اکتبر 2006 طی دیدار با ریدینگ مصدوم شد و کارلو کودیچینی هم کمی بعد آسیب دید کسی آن جا بود تا درون دروازه بایستد: جان تری. در کنار همه اینها او برای پیروزی آمده بود: پنج قهرمانی لیگ، پنج جام حذفی، سه جام اتحادیه، یک بار فتح لیگ اروپا و یک بار لیگ قهرمانان.
تری سی و شش ساله دوشنبه شب خبر از وداعش با چلسی داد و با رفتنش آخرین بازمانده تیم طلایی چلسی نیمه سال های 2000 هم رفت.
حمیدرضا صدر
از همین نویسنده بخوانید:
شبی در آمستردام برخلاف جریان آب
وقتی هیولا، سرخپوستها را بلعید
بازنگری تاریخیترین قهرمانی پرسپولیس؛ جام 1352
کسی نمیگفت آفتاب در مونیخ میدرخشد
ال کلاسیکو: شب خوک زده با فیگو
تونی آدامز و سالاد فصل هجده ملیتی گرانادا
یوونتوس - بارسلونا: هفت پرده از نبرد انتقامی
میلان؛ فیل بزرگ در تاریکی مطلق
منچستریونایتد؛ چرا این تیم خود را پیدا نمیکند؟
مرگ تدریجی فوتبال هلند: چرا و چگونه؟
سایه روشنهای جذابترین لیگ جهان
مارچلو لیپی: مردی برای همه فصول
قطر - ایران؛ بازخوانی نبرد تلخ دوحه 1376
بهشت بر تو ارزانی باد پسرجان...
سیتی - موناکو؛ کبریت خیس برابر آتش گداخته
بازخوانی اولین فصل مورینیو در چلسی
سیندرلا؛ نیمه شب چهارشنبه به وقت نوکمپ
نه، این همه آرزوهای ناپولی نبود...
انریکه و بارسا: اینجا زمان برای کسی متوقف نخواهد شد
خوردن استیک با دندانهای مصنوعی
معجونی که فوتبال انگلیس را تغییر داد
آلگری: از تورین تا لندن و بارسلونا
بارسا در پاریس: ده پرده از کشتار والنتاین
لیگ قهرمانان: ناقوسها برای که بهصدا در میآیند؟
ردبول؛ بوندسلیگا علیه نوشیدنی شیطان!
ظهور و سقوط لستر: وداع با رمانتیسم؛ سقوط نکنید، بمانید آقای رانیری
آرسن ونگر: گربه خانگی میان ببرهای گرسنه
یادداشت حمیدرضا صدر درباره تیم محبوب ایتالیایی؛ رم، کولوسئوم در غیاب سزار
لیورپول و کلوپ: ژانویه عذاب آور
از رونی تا رونالدو: مسیر موازی پسران فرگوسن
از قلیچ خانی و هاشمی نسب تا سرجیو راموس: دست دادن با آتش
رونالدو برزیلی یا رونالدو پرتغالی؟
جام جهانی 48 تیمی: معما، پرسش و دلار
از اوفارل تا کیروش: همان شهرزاد قصهگو
بازگشت یاپ استام به منچستر: داغ آن وداع تلخ
یوونتوس: همان بالا با یک علامت سوال
قربانگاه والنسیا، نفرین خفاشها
فوتبال سال 2016؛ ده پرده از زندگی و مرگ
آیا یونایتد و مورینیو سرانجام به جاده اصلی بازگشتهاند؟
آقای گل محجوب؛ از سیلی عبده تا مرگ در استکهلم
از چلسی تا آرسنال، از آنتونیو تا آرسن
لیونل مسی 2016: هم شیرین شیرین؛ هم تلخ تلخ
یادداشت ویژه حمیدرضا صدر برای برنده توپ طلا؛ رونالدو: رنج به علاوه سرمستی
میلان: مشت آهنین درون مخمل راه راه
ردبول، نوشابه منفور بوندسلیگاست!
هفته چهاردهم لیگ برتر: باران آنها را برد
ال کلاسیکو 232 : کسالت آمیخته به جادوی صد
هفته سیزده لیگ برتر: کونته آن بالا و مورینیو این پایین
تا 41 سالگی در برنابئو؛ کریستیانو میتواند؟
رئال به روایت زیدان: بی های و هوی، بی زرق و برق
هفته دوازده لیگ برتر: نه، تو دیگه خاص نیستی!
استیون جرارد: تاریخ تو را به کدام سو خواهد برد؟