سکوت ستاره تکواندو ایران بالاخره پس از المپیک شکست؛
مهدی خدابخشی: کارد به استخوانم رسیده است
مرد اول رنکینگ سایت جهانی تکواندو که روزهای بسیار پر نوسانی را در المپیک و پس از آن گذراند بالاخره سکوت خود را شکست تا دلایل ترک اردو تیم ملی را بازگو کند.
به گزارش "ورزش سه"، مبارزات جذاب و دیدنی مهدی خدابخشی هنوز در خاطر علاقهمندان تکواندو است. ورزشکاری که طبق نظرسنجی سایتهای معتبر تکواندوی جهان و با آرای خانواده تکواندوی جهان همیشه بعنوان یکی از بهترین هوگوپوشان دنیا انتخاب میشد. تکواندوکاری که عناوینی چون قهرمانی جهان، آسیا، بازیهای آسیایی، مسابقات کشورهای اسلامی و ارتشهای جهان را در کارنامه دارد.
بعد از اتفاقات بازیهای المپیک ریو و بازگشت بدون مدال این بازیکن و در ادامه عدم حضور خدابخشی در اردوهای تیم ملی تکواندو برای شرکت در مسابقات جام جهانی 2017 باکو، برچسب بازیکن سالاری به مهدی زده شد. این روزها هم انصراف او از انتخابی مسابقات قهرمانی جهان 2017 کره جنوبی باعث شده است تا انگشت اتهام به سوی این بازیکن بیش از پیش گرفته شود. اما بالاخره مهدی خدابخشی که به تازگی 26 ساله شده است درباره اتهامات این روزهای رسانهها و اهالی تکواندو، مـُهر سکوتش را شکست تا بعد از بازیهای المپیک ریو 2016 اولین گفت و گویش را با سایت "ورزش سه" انجام دهد.
* مرد بی حاشیه تکواندو در این چند وقت اخیر تیتر اکثر خبرگزاریها شده است!
- خودم هم نمیدانم چرا وقتی حقیقت را نمیدانند به راحتی درباره من و شرایط پیش آمده قضاوت میکنند.
* به هرحال بعد از المپیک تو تصمیم به سکوت گرفتی و صحبتی نکردی. دیگران هم آنچه به نظر میرسید را گفتند.
- من شرایط بدی داشتم. بعد از بازگشت به ایران یک هفته کسی از من خبری نداشت. تا جاییکه خانوادهام ترسیده بودند. واقعا هیچکس نمیتواند خودش را جای من بگذارد. صحبتی نکردم و خیلیها هرچه میخواستند راجع به من گفتند. اما حالا تصمیم دارم ابهامات پیش آمده را روشن کنم.
* اول از همه راجع به بحث بازیکن سالاری بگو. انگار این روزها سردمدار پدیده بازیکن سالاری در تکواندو شدهای! چه شد که نخواستی در انتخابی تیم ملی برای مسابقات قهرمانی جهانی کرهجنوبی حضور داشته باشی؟
- بعد از المپیک ریو و بعد از حدود 4 سال وزن کم کردن و البته مدال گرفتن در تمامی مسابقات حتی تورنمنتها، تصمیم گرفتم تا وزنم را تغییر دهم و در یک وزن بالاتر مسابقه دهم. من در آن مقطع در وزن المپیکی و جهانی 80- کیلوگرم مبارزه میکردم که با آغاز سال 2017 در وزن جهانی به وزن 87- کیلوگرم و در وزن المپیکی به وزن 80+ کیلوگرم منتقل شدم. به هرحال وزن کم کردن آسیبهای جدی به جسم و حتی روح من رسانده بود. در بعضی از مسابقات من بیش از 12 کیلو وزن کم میکردم و این شرایط برای من سخت بود. در اولین مسابقهام بعد از بازیهای المپیک در لیگ با تیم شهرداری ورامین به توافق رسیدم که در هفته اول دور برگشت از ناحیه MCL پا دچار آسیب شدم. پزشک برای من طول درمان 2 تا 3 ماه را در نظر گرفت و من از همان موقع درمان را شروع کردم. اواخر اسفندماه 95 بود که اردوهای تیم ملی با سرمربیگری آقای بیباک آغاز شد. در همان ابتدای اردو، حضوری با ایشان صحبت کردم و گفتم درمان من در حال پیگیری است و 15 روز دیگر زمان نیاز دارم تا برای شروع تمرینات آماده شوم و عاجزانه خواستم تا این مدت را به من مرخصی دهند، اما ایشان نگذاشتند حتی صحبت من تمام شود و گفتند به هیچ عنوان حق مرخصی رفتن ندارم و به هیچکس مرخصی نمیدهند. در نهایت هم گفتند فیزیوتراپ و پزشک در محل اردوهای تیم ملی مستقر است و من در همین اردوها مراحل درمانم را پیگیری کنم. به اردوهای تیم ملی رفتم اما خبری از پزشک و فیزیوتراپ نبود. از طرفی وقتی هم نداشتم تا درمانم را خارج از محل اردو پیگیری کنم و طول درمانم نصفه و نیمه ماند! بعد هم دیدم سجاد مردانی با مرخصی آقای بیباک تا روز 5 فروردین 96 در اردوها نیست! اما به هرحال درخصوص این دو مورد باز هیچ چیز نگفتم و تمریناتم را ادامه دادم.
* پس تو برای حضور در تورنمنت یونان با آسیب مواجه بودی؟
- همینطور است. قرار بود نتیجه این مسابقه برای انتخاب ترکیب تیم ملی برای مسابقات قهرمانی جهان 2017 کرهجنوبی تاثیرگذار باشد. 2 هفته مانده بود تا ما به رقابتهای یونان اعزام شویم که فیزیوتراپ تازه به محل تمرین آمد و من در مجموع شاید 10 روز توانستم تمرین مفید انجام دهد و از نظر تنفس به شرایط معمولی برسم. پزشک خودم در روزهای قبل اعزام به اردو آمد و به آقای بیباک گفت که مهدی را به یونان نبر چرا که ریسک بالایی دارد. او گفت روز به روز شرایط آسیبم بهتر میشود و اگر در این مسابقات ضربهای به پایم بخورد دوباره مشکل ساز میشود. اما گفتند مجبوریم و من درحالیکه اجازه بازی نداشتم همراه با تیم به یونان رفتم. ضمن اینکه یک هفته مانده به اعزام اسپاسم شدید کمر و سرماخوردگی دست به دست هم داد تا در وضعیت بدی قرار بگیرم. حالا بماند که شرایط یونان واقعا فاجعه بود و تنها سفری بود که در چنین وضعیت بدی قرار داشتیم. در تورنمنت یونان مبارزه اول ترکیه را بردم و در مبارزه دوم مقابل نماینده روسیه باتوجه به آسیبم فقط از پای چپ استفاده کردم که روس هم متوجه این موضوع شده بود و شرایط مبارزه را به سود خودش اداره میکرد. این مبارزه را 18-13 باختم که البته 8 امتیاز این ورزشکار از اخطار بود که 4 اخطار داده شده به من اشتباه بود. در نهایت هم همین نماینده روسیه مدال طلای وزن 87- کیلو را بدست آورد. پس از بازگشت ما به ایران در همان فرودگاه آقای بیباک با بازیکنان صحبت کردند و حتی صبر نکردند، 2-3 روز بگذرد و حداقل با شورای فنی مشورت کنند. تقریبا ترکیب را گفتند و نفرات اول و دوم هر وزن را معرفی کردند و یک سری از بازیکنان را هم خط زدند.
در همان فرودگاه آقای بیباک من را کشید کنار و گفت ما روی وزن هفتم (87- کیلوگرم) روی تو نظری نداریم و تو نمیتوانی در این وزن مدال بگیری! بهتر است برای وزن ششم (80- کیلوگرم) در مسابقه انتخابی شرکت کنی. من به ایشان گفتم من بعد المپیک تغییر وزن دادهام و به هیچ عنوان نمیتوانم وزن کم کنم و شرایط برایم سخت است. آقای بیباک هم گفتند، باشد در وزن 87- کیلو انتخابی بزن اما نظری روی تو نداریم!
* پس با شنیدن این جملات انگیزهای برای انتخابی نداشتی و شرایط را برای خودت یکسان نمیدیدی؟
- دقیقا! اما من هیچگاه در این سالهایی که در خدمت تیمملی بودم خودم را جدا از کسی ندیدم و بدون انتخابی در مسابقهای فیکس نشدم. برای هر اعزام در رقابتهای انتخابی شرکت کردم و بردم. اما سوال من از کادرفنی این بود دلیل انتخاب شما چیست؟ بیایید و شفاف سازی کنید! چرا در وزن من انتخابی است اما اوزانی که دقیقا شرایط من را دارند بدون انتخابی فیکس شدند. من نگفتم انتخابی نمیزنم. حرف من این بود که برای سایر اوزان هم که شرایط مشابهی دارند و در یونان عملکرد خوبی نداشتند انتخابی بگذارید. چرا فقط من؟
* مثلا چه اوزانی؟
- نفرات انتخاب شده برای مسابقات قهرمانی جهان را ببینید. در وزن دوم محمد کاظمی در یونان و مسابقات فجر طلا گرفت. کمترین حق او این نبود که در وزن دوم با فرزان عاشورزاده انتخابی بزند؟ قرار بود فرزان در وزن 63- کیلو مسابقه بدهد و با میرهاشم حسینی مسابقه انتخابی برگزار کند، اما بعد از اینکه فرزان تصمیم گرفت در وزن 58- کیلو مسابقه بدهد، محمد کاظمی که در یونان طلا گرفت خط خورد! و عاشورزاده جایگزین او شد. در وزن پنجم (74- کیلو) مسعود حجیزواره دستش را در تورنمنت یونان گرفت و مسابقه نداد، اما من اینطور نبودم با وضعیت بدی که داشتم گفتم باید تا آخر مسابقه بدهم. من هم میتوانستم تمرکزم را بگذارم برای انتخابی مسابقات جهانی و در یونان مبارزه نکنم. مسعود بازی اول را در یونان در راند طلایی برد. اما بعد که بهنام اسبقی روی بدشانسی نتیجه را واگذار کرد، حجی زواره در مبارزه دوم آسیب را بهانه کرد و مسابقه نداد. بعدها شنیدیم که سرمربی گفته بود، مسعود حجی زواره بازی نکند چرا که در مسابقات جهانی به او احتیاج است چرا برای وزن پنجم، انتخابی بین حجی زواره، اسبقی و ساسان نگذاشتند؟ هر سه نفر در تورنمنت یونان بدون مدال بودند و حجی زواره بدون انتخابی فیکس شد و بهنام اسبقی با آن کارنامه درخشان در همان فرودگاه خط خورد یا اصلا در وزن 87+ کیلو، درست است که سجاد مردانی حریفی در اردو نداشت اما چرا نباید در این وزن انتخابی داشته باشیم آنهم در حالیکه در لیگ به سیاوش فخرایی باخته بود؟ مگر دورههای قبل نبود که انتخابی بود و همه حاضر میشدند، حتی اگر حریفی نبود. حالا میگویند من تکواندو را به سمت بازیکن سالاری بردهام؟ من که گفتم انتخابی میزنم اما همانطور که شرایط برای من است برای بقیه هم باشد! مگر در دورههای قبل نبود؟ مرتضی شیری برای انتخابی قهرمانی آسیا سجاد مردانی را برد و به مسابقات اعزام شد! این یعنی شایسته سالاری همیشه تاریخ مسابقات، روند انتخاب شدن نفرات و حتی ارفاق برای وزن مشخص بود. تکواندو در حال نابودی است و هیچکس پاسخگو نیست.
همان ابتدای اردو شنیدم که یکسری از بازیکنان به حمایت از آقای بیباک گفتهاند اگر ایشان سرمربی تیمملی نشود به اردو نمیآیند و همین نفرات هم فیکس شدند حالا من بازیکن سالارم؟ اما من گفتم بعنوان بازیکن وظیفهام فقط حضور در اردوهاست نه انتخاب سرمربی از خانوادهام یاد گرفتهام که حقم را خودم بگیرم و مجیز کسی را نگویم. به خدا قسم تمام حرف من این بود فرق من با بقیه چیست؟ میگفتند ما سرمربی و مربی هستیم ما خودمان میدانیم. من میگفتم لااقل کسانیکه در تورنمنتها شرایطشان مثل من بود، انتخابی بزنند.
من گفتم انتخابی شفاف بگذارید اگر من باختم خب سرم پایین است و میروم. نه اینکه به من بگویید بیا انتخابی بزن ولی ما روی تو نظر نداریم! تو نمی توانی در وزن 87- کیلو مدال بیاوری. من نمیتوانم مدال بگیرم اما بازیکنی که کارنامهای ندارد و در همان اولین تورنمنت بدون مدال برگشت، می تواند.
حتی در پایان من گفتم باشد من در انتخابی شرکت می کنم اما اگر بردم حریف من خط میخورد؟ گفتند نه ما به روی
این بازیکن نظر داریم و او در یک وزن پایینتر مسابقه میدهد شما بگویید آیا این انتخابی شفاف است؟
* پس چه شد که روز گذشته برای مسابقه انتخابی در سالن حضور داشتی، اما انصراف دادی؟
- از گوشه کنار شنیدم که تهدید کردهاند. بعد هم رسانهها طوری گفتند که انگار من میخواهم بدون مسابقه انتخابی فیکس شوم کسی ننوشت که من میگویم انتخابی بگذارید اما برای همه و به صورت یکسان نه فقط برای من. تهدید شده بودم که محرومم میکنند. من هم دیدم شرایط بد است. به سالن رفتم اما شرایط روحی و شرایط جسمی خوبی نداشتم. یک لحظه در سالن به خودم آمدم، دیدم هیچکس دلش با من نیست. تیم ملی ایران من را نمیخواهد از کادرفنی عذرخواهی کردم. احساس کردم حق من نیست. با خودم گفتم فقط من دارم انتخابی میزنم و بقیه که شرایطشان مثل من است بدون انتخابی فیکس شدند کجای این عدالت است؟ این همه سال برای مملکتم مدال آوردم، اما در این مدت با انگ زدن و اسم بازیکن سالاری و رفتارهایشان من را تحقیر کردند. در سن 26 سالگی به من گفتند، نمی توانم مدال بگیرم. من که در این مدت از همه نظر برای کشورم زحمت کشیده بودم و تا قبل از المپیک حتی در یک مسابقه بدون مدال برنگشته بودم نمی خواستم وزن کم کنم و تیم، من را در وزن بالاتر قبول نداشت به هرحال من میخواهم سالهای سال ورزش کنم و دیگر توان وزن کم کردن نداشتم، نمی خواستم به جسم خودم بیشتر از این آسیب بزنم. چه اتفاقی در کشورهای دیگر افتاده است که ورزشکاران در سنین بالا هم مسابقه میدهند؟ آنها به سلامت ورزشکارانشان اهمیت میدهند. استوین لوپز در سن 35 سالگی به مسابقات جهانی میآید... او اگر ایران بود در همان 21 سالگی باید تکواندو را کنار میگذاشت!
* قبول داری در بحث بازیکن سالاری که سندش به نام تو خورده است، خودت هم مقصری؟ تو در اردوی بیژن مقانلو هم بعد از المپیک حضور نداشتی!
- آنجا هم در حق من اجحاف شد. برای مسابقات گرندپری باکو باتوجه به تغییر وزنم اصلا دعوت نشدم. مسابقات جام جهانی هم جنگندگی بسیار بالایی میخواهد که در آن مقطع من نداشتم. رفتم با آقای پولادگر و آقای مقانلو صحبت کردم. شرایط روحیام را بازگو کردم و حتی کتبی نوشتم که به دلیل شرایط روحی نمیتوانم به تیم ملی کمک کنم. آنها هم قبول کردند. این میشود بازیکن سالاری؟ من که نخواستم وقتی نمی توانم به تیم ملی کمک کنم، جای یک جوان دیگر را بگیرم؟ میرفتم به تیم روحیه بد منتقل میکردم؟ بعد آقای نصرآزادانی مصاحبه کردند و گفتند «من با همه این بچهها صحبت کردم و خدا را شکر، شعور مردانی و عاشورزاده رسید و در اردوها شرکت کردند.» این حرف درست است که مربی تیم ملی میزند؟ شما خودتان نوع بیان و کلام ایشان را قضاوت کنید. ایشان میدانستند که شرایط من چه بوده که در اردوها حضور نداشتم؟ من چه زمانی تعیین و تکلیف کردم؟ من که با خود آقای مقانلو صحبت کردم و کتبا نوشتم که به چه دلیل به اردو نیامدم!
همه هرچه خواستند به من گفتند خیلیها دل من را شکستند و کسانی مصاحبه کردند که اصلا از موضوع خبر نداشتند. اما الان به ستوه آمدم و به قولی کارد به استخوانم رسیده است همه هر نوع مصاحبهای راجع به من انجام دادند تا من را خار و ذلیل کنند اما خدا بالای سر من است. در اردوهای تیم ملی جوری بازیکنان راجع به من فکر میکردند انگار من دشمنشان هستم. خانواده من این روزها به خاطر مصاحبهها و حرفهایی که علیه من زده شد، تحت فشار هستند و من از این بابت بسیار ناراحتم. من به خیابان میروم حتی در باشگاه خودم همه فکر میکنند تمام این اتفاقات را من رقم زدهام و پدیده بازیکن سالاری را به وجود آوردهام و مقصر ناکامی تکواندو منم! جواب مهدی خدابخشی این نبود. من که این همه برای ایران مدال آورده بودم. این جا و در ایران برای من ارزشی قائل نمیشوند. در خارج از ایران برای ما سر و دست میشکنند و در داخل ایران سر و دلمان را میشکنند.
در این روزها در حالی من را مقصر جلوه دادند که تمام حرف من فقط این بود. شرایط را برای همه یکسان ببینید و تکواندو را نابود نکنید! من هیچگاه نگفتم انتخابی نمیزنم تمام صحبت من این بود که همه چیز یکسان باشد... همانطور که در سالهای قبل بود. نگذارید سالهای بعد هیچ بازیکنی رغبت نکند در انتخابی تیم ملی شرکت کند و تکواندوی ایران خالی از قهرمانان شود. در ایران برای من ارزشی قائل نمیشوند. در خارج از ایران برای ما سر و دست میشکنند و در داخل ایران سر و دلمان را میشکنند.