کد خبر : 1404661 | 05 فروردين 1396 ساعت 20:37 | 165.6K بازدید | 0 دیدگاه

شطرنج‌باز، قهار در تهران

مارچلو لیپی: مردی برای همه فصول

حمیدرضا صدر به بهانه دیدار چین - ایران زندگی حرفه ای مارچلو لیپی را زیر ذره بین برده، فراز و نشیب های زندگی حرفه ای یکی از بهترین مربیان این عصر را...

مارچلو لیپی: مردی برای همه فصول

به گزارش "ورزش سه"، اگر فوتبال ایتالیا را به قبل و بعد از آریگو ساچی و آن چه در میلان انجام داد تقسیم کنیم جایگاه مارچلو لیپی شاخص تر می شود. لیپی پیش از ورود ساچی به میلان فعالیتش را به عنوان مربی آغاز کرده بود، در دوران او مسیر صعودی را پیمود و پس از پایان عصر ساچی راهش را تا بالاترین قله ها ادامه داد و ماموریت نیمه تمام ساچی برای ایتالیا در جام جهانی را به سرانجام رساند. او پلی بین مربیان کهنه کار ایتالیا و مربیان نوآور امروزی زد. در او هم شطرنج بازی پیچیده نسل قبلی را می دیدیم و هم تاثیرگذاری اش بر مربیان نسل بعدی مثل آنتونیو کونته را. تیم های لیپی آمیزه ای بودند از سنت گرایی و نوآوری. تیم هایش هم یارگیری از نوع ایتالیایی را می شناختند و هم انجام بازی های منطقه ای را. هم می توانستند حریفان را به زمین خود دعوت کنند تا ضد حمله های برق آسای شان را به رخ کشند و هم می توانستند در زمین حریفان به پرسینگ بی ترحمی روی آورند.


لیپی در کتابش تحت عنوان "بازی انگاره ها" فلسفه اش را با تاکید "اهمیت روحیه و وحدت گروهی" تبیین کرد. او بهترین های عصر را در اختیار داشت، ولی جمله "... جمع کردن بهترین بازیکنان لزوما به برپایی بهترین تیم نمی انجامد" را تکرار کرد و تکرار. به همین دلیل هرگز به یک ترکیب ثابت یازده نفره یا یک سیستم ثابت تکیه نکرد و همه چیز را با قدرت و ضعف حریفانش پی گرفت. از دست دادن ستاره ها - محض نمونه روبرتو باجو در یووه - آسیبی به تیم هایش نرساندند و هنرش در "روزآمد کردن" تیم هایش را به رخ کشیدند. خیلی ها آمدند و رفتند، هم پیروزی ها از راه رسیدند و هم ناکامی ها، ولی دو نکته در تیم هایش تغییر نکردند، هرگز، هیچ وقت: توازن تیم و توانایی ذهنی بازیکنان.

 

1185736


این لیبرو سال های 79-1969 سامپدوریا بازیکن بزرگی نشده و فقط دو بار برای تیم ملی زیر 23 ساله های ایتالیا را بر تن کرده بود. بنابراین وقتی زندگی حرفه ای اش را به عنوان مربی در سی و چهار سالگی آغاز کرد یکی از صدها مربی گمنام در ایتالیا بشمار می رفت. او سال 1982 رهبری تیم جوانان سامپدوریا را در دست گرفت. همان سالی که ایتالیا به رهبری انزو بیرزوت و درخشش ستاره های یووه جام جهانی را به صورت غیرمنتظره ای فتح کرد. همان سالی که یک بازیکن سابق دیگر روی نیمکت مربیگری نشست. مردی که برخلاف لیپی معروف بود: فابیو کاپلو. فوتبال ایتالیا دهه نود تا نیمه دهه بعد را با این دو مربی تعریف کردند. دو مربی که هر یک بین سال های 1991 تا 2003 پنج بار اسکودتو را فتح کردند.


لیپی در بدو ورود به تورین هم قهرمانی سری آ را برای یووه - پس از یازده سال - به ارمغان آورد و هم جام حذفی را. او فصل بعد لیگ قهرمانان را در اولین حضورش در این قلمرو هم برابر آژاکس به رهبری لویی ونگال فتح کرد. مردان او - ویالی، راوانلی، باجو، پروتزی، دی لیویو، توریچلی، دشان، سوسا، کونته و فرارا - سرسخت بودند و تشنه پیروزی. آنها آن قدر قوی، سریع و جان سخت می جنگیدند و می دویدند که زدنک زمان مربی رم همه شان را به مصرف داروی های نیروزا متهم کرد. او کمی بعد با ورود چند بازیکن دیگر به خانه تکانی روی آورد، با زیدان، داویدز، اینزاگی، بوکسیچ، مونته رو  و تودور. پیروزی ها در سری آ ادامه یافتند، ولی دو بار راهیابی به فینال لیگ قهرمانان با دو شکست تلخ به پایان رسیدند: برابر دورتموند و هیتسفلد در 1997 و مقابل رئال مادرید و هاینکس در 1998.


با این وصف راه و رسم لیپی در یووه گنجینه ای غبطه آور شده بود. آلکس فرگوسن بعدها در کتاب زندگینامه اش می گفت "... یوونتوس الگوی منچستر یونایتد بود. بازی های مردان یووه را نشان بازیکنانم می دادم تا در کنار تاکتیک و تکنیک، شور آنها برای چنگ زدن به پیروزی را احساس کنند... وقتی در نیمه نهایی لیگ قهرمانان 1999 برابر یووه نگاهی به نیمکت آنها کردم و مربی جدیدشان کارلو آنچلوتی را دیدم، شکرگذار شدم لیپی روی آن نیمکت ننشسته".

 

1083202


لیپی با اخراج آنچلوتی به یووه بازگشت و این بار اینتر را که با پنج امتیاز بیشتر در صدر سری آ قرار داشت طی شش دیدار آخر فصل به زیر کشید و دوباره یووه را در آن آخرین روز حیرت آور سری آ 2002-2001 به زیر کشید. یووه سال 2003  دوباره به یک خانه تکانی دیگری با ورود ندود، ترزگه، تورام، کامورانزی و زامبروتا و بوفون پا به دیدار نهایی لیگ قهرمانان گذاشت. ولی چهارمین فینال اروپای لیپی در اولدترافورد هم با شکست تلخ دیگری پایان یافت: این بار برابر میلان و آنچلوتی طی ضربه های پنالتی.


ترکیب لیپی و یوونتوس - با پنج قهرمانی سری آ، یک قهرمانی جام حذفی و یک بار لیگ قهرمانان - برایش طعنه "مربی تک باشگاهه" را به ارمغان آورد. در حالی که همتایانش - کاپلو، آنچلوتی، هیتسفلد، فرگوسن و مورینیو - با باشگاه های دیگر اروپایی به جام های پرشماری چنگ زدند. با این وصف لیپی بود که میان همه آنها جام زرینه بال جهانی را فتح کرد. آن هم سال 2006 و در آماج ترکش های کالچو پولی... قصه اش ادامه می کرد. او راهی سرزمین ها دور شد. راهی آسیا. وقتی سال 2012 در شصت و چهار سالگی اش رهبری باشگاه گوانژو در چین را پذیرفت خیلی ها او را بنده قرارداد سی میلیون یورویی اش خواندند، یکی از آن اروپایی هایی که از سر تفنن برای پر کردن جیبش راهی آسیا شده، ولی فتح لیگ چین و سپس قهرمانی آسیا او را یگانه مربی کرده که هم در اروپا قهرمان شده و هم در آسیا.


او در شصت و هشت سالگی اش آن قدر توان داشته تا تاریخ تیم ملی چین را ورق بزند. پیروزی چین برابر کره جنوبی در راه جام جهانی 2018 برای چینی ها نقطه عطفی بود باورنکردنی. لیپی توانسته بود کره جنوبی به رهبری اشتلیکه را با یک گل شکست دهد، آن هم پس از 31 دیدار بدون پیروزی برابر حریفی که همیشه از آن بالا به فوتبال چین نگاه کرده... لیپی تمام نشده بود. مردی برای همه فصول، فصل آخر زندگی حرفه ای اش را هم خاطره انگیز سپری می کرد.

 

 

حمیدرضا صدر

 

 

 

از همین نویسنده بخوانید:

 

قطر - ایران؛ بازخوانی نبرد تلخ دوحه 1376

 

بهشت بر تو ارزانی باد پسرجان...

 

سیتی - موناکو؛ کبریت خیس برابر آتش گداخته

 

بازخوانی اولین فصل مورینیو در چلسی 

 

سیندرلا؛ نیمه شب چهارشنبه به وقت نوکمپ

 

نه، این همه آرزوهای ناپولی نبود...

 

تو هم تمام شدی آقای ونگر

 

انریکه و بارسا: اینجا زمان برای کسی متوقف نخواهد‌ شد

 

خوردن استیک با دندان‌های مصنوعی

 

معجونی که فوتبال انگلیس را تغییر داد 

 

تجدید خاطره با ایکر کاسیاس

 

آلگری: از تورین تا لندن و بارسلونا

 

بارسا در پاریس: ده پرده از کشتار والنتاین

 

لیگ قهرمانان: ناقوس‌ها برای که به‌صدا در می‌آیند؟

 

اولین توفان: وسترن در امجدیه

 

ردبول؛ بوندسلیگا علیه نوشیدنی شیطان!

 

ظهور و سقوط لستر: وداع با رمانتیسم؛ سقوط نکنید، بمانید آقای رانیری

 

آرسن ونگر: گربه خانگی میان ببرهای گرسنه

 

یادداشت حمیدرضا صدر درباره تیم محبوب ایتالیایی؛ رم، کولوسئوم در غیاب سزار  

 

لیورپول و کلوپ: ژانویه عذاب آور

 

از رونی تا رونالدو: مسیر موازی پسران فرگوسن

 

از قلیچ خانی و هاشمی نسب تا سرجیو راموس: دست دادن با آتش

 

رونالدو برزیلی یا رونالدو پرتغالی؟

 

جام جهانی 48 تیمی: معما، پرسش و دلار

 

از اوفارل تا کی‌روش: همان شهرزاد قصه‌گو

 

بازگشت یاپ استام به منچستر: داغ آن وداع تلخ

 

یوونتوس: همان بالا با یک علامت سوال

 

قربانگاه والنسیا، نفرین خفاش‌ها

 

فوتبال سال 2016؛ ده پرده از زندگی و مرگ

 

آیا یونایتد و مورینیو سرانجام به جاده اصلی بازگشته‌اند؟

 

آقای گل محجوب؛ از سیلی عبده تا مرگ در استکهلم

 

از چلسی تا آرسنال، از آنتونیو تا آرسن

 

لیونل مسی 2016: هم شیرین شیرین؛ هم تلخ تلخ

 

یادداشت ویژه حمیدرضا صدر برای برنده توپ طلا؛ رونالدو: رنج به علاوه سرمستی 

 

گواردیولا در باتلاق انگلیسی

 

میلان: مشت آهنین درون مخمل راه راه

 

ردبول، نوشابه منفور بوندسلیگاست!

 

هفته چهاردهم لیگ برتر: باران آنها را برد

 

ال کلاسیکو 232 : کسالت آمیخته به جادوی صد

 

هفته سیزده لیگ برتر: کونته آن بالا و مورینیو این پایین

 

تا 41 سالگی در برنابئو؛ کریستیانو می‌تواند؟

 

با این بارسلونا چه باید کرد؟

 

رئال به روایت زیدان: بی های و هوی، بی زرق و برق

 

هفته دوازده لیگ برتر: نه، تو دیگه خاص نیستی!

 

استیون جرارد: تاریخ تو را به کدام سو خواهد برد؟

 

 وداع با منصور پورحیدری؛ آن چروک‌های عمیق

دیدگاه‌ها