ده پرده از نمایش بارسا برابر پاری سن ژرمن
سیندرلا؛ نیمه شب چهارشنبه به وقت نوکمپ
فینال لیگ قهرمانان 1999 همین جا برگزار شده بود. در همین استادیوم. برابر همین سکوها. همان شبی که بایرن مونیخ با یک گل از منچستر یونایتد جلو بود و عقربه ساعت جلو می رفت و جلو...
به گزارش "ورزش سه"، حمیدرضا صدر به سایه روشن های پیروزی 1-6 بارسا در لیگ قهرمانان برابر پاری سن ژرمن و صعود با نتیجه 5-6 طی دو دیدار پرداخته. دیداری برای تکرار نشدن...
واژه اسپانیایی
حالا یک واژه اسپانیایی را از فرط تکرار در متون اسپانیایی فراگرفته ایم: " Remontada " را. واژه ای به مفهوم "جبران کردن" را، به معنی "بازگشتن به بازی" را.
نبردهای نفس گیر
این دیدار را کنار نبردهای فراموش نشدنی مان قرار داده ایم. نبردی یادآور محض نمونه رویارویی ایتالیا 4 آلمان غربی 3 در جام جهانی 1970 یا لیورپول 3 - 3 میلان در فینال لیگ قهرمانان 2005 ... منتهی قصه نبرد بارسا - پاری سن ژرمن 2017 در دو پرده اجرا شد. پرده پاریس، پرده بارسلونا، نمایش طولانی طی سه هفته و 95 دقیقه.
از رویا تا کابوس و برعکس
بارسلونا بهترین بازی اش را ارائه داد؟ البته که خیر... پاری سن ژرمن بدترین بازی اش را انجام داد؟ البته که بله... هر دو تیم تاریخ ساز شدند، ولی با ترکیبی به کلی وارونه. با تراژدی پایانی برای پاریسی ها.
قصه گل ها
یک گل طی 40 دقیقه اول و سه گل طی 7 دقیقه آخر... یک گل به خودی + دو گل با ضربه پنالتی + یک گل با ضربه آزاد + ضربه ایستگاهی که به گل ششم منجر شد. هم مسی گل زد، هم سوارز و هم نیمار. گل نیمار با نواختن ضربه آزاد هم بهترین گل بود و هم کلیدی ترین گل که نتیجه را 1-4 کرد. نیمار با خونسردی و صلابت و هنرش در شبی که سوارز و مسی محو شده بودند، دوباره نور امید را به بارسای خموده بازگرداند. پرده آخر به سرجیو روبرتو که تیر خلاص را شلیک کرد تعلق داشت. سرجیو که چهارده دقیقه به پایان جای رافینیا وارد میدان شده بود. سرجیو که اولین بار بود در این فصل دروازه ای را می گشود. سرجیو که پیش از آن فقط پنج گل برای بارسا زده بود.
نوکمپ
فینال لیگ قهرمانان 1999 همین جا برگزار شده بود. در همین استادیوم. برابر همین سکوها. همان شبی که بایرن مونیخ با یک گل از منچستر یونایتد جلو بود و عقربه ساعت جلو می رفت و جلو. آن شب ضربه کرنری ارسال می شد و پیتر اشمایکل سنگرش را ترک کرد و جلو آمد. جلو آمد و زمینه ساز گل تساوی بخش تدی شرینگهام شد. این جا مارک تراشتگن دروازه اش را ترک کرد. ترک کرد و زمینه ساز گل ششم شد.
معمای پاریسی
پاریسی ها در زمین بارسا به پرس روی آوردند؟ خیر. عقب نشسته و حلقه دفاعی آهنینی تشکیل دادند؟ خیر. بی پروا و غریزی حمله کردند؟ خیر. وقت گذرانی کردند؟ خیر. ورود کرایچوویاک جای میونیر در دقیقه 90 زمانی که آنها هنوز تیم صعود کننده بودند چیزی را تغییر داد؟ خیر...
تراژدی
دوربین های تلویزیونی پس از گل ششم بارسا به شادی کاتالان ها قناعت نکرد و چهره اونای امری را نشانه رفت. چشمان مات شده پاریسی ها را. گریه شادی بارسلونایی ها را. می گویند تراژدی برخلاف کمدی کشمکش میان خدایان و یا شاهان و شاهزادگان است. می گویند مضمون تراژدی تقدیر و ناتوانی انسان در مقابل اراده خدایان است. ارسطو رویکرد تراژدی را ایجاد ترس و ترحم در بیننده توصیف کرده... تماشای چهره دژم و مات زده امری آسان نبود. تیمی که در خانه 16 شوت روانه دروازه بارسا کرد و چهار گل زده بود سقوط کرده بود. کاوانی و دی ماریا که می توانستند با زدن گل دوم همه چیز را تمام کنند، گل دوم را نزده بودند. پاریسی ها سه گل از دقیقه 88 تا 95 دریافت کرده بودند. پیش از آن مارکو وراتی و مارکینیوس توپ را طی گل اول سوارز از دست دادند و مارکینیوس در به ثمر رسیدن گل دوم اهمال کرد و میونیر ضربه پنالتی سوم را تقدیم کرد. غیبت تیاگو موتا، باهوش ترین و باتجربه ترین بازیکن پاری سن ژرمن بدل به ضربه مهلکی شده بود. رابیوت 21 ساله که جای موتا بازی می کرد دیدار رفت را با صلابت سپری کرده بود، ولی نه در بازی برگشت، نه در نوکمپ، نه در این شب مصیبت بار. او را در همه صحنه ها تحت فشار دیدیم، همیشه دستپاچه، همیشه آشفته.
روزنامه های اسپانیایی
آنها طی سه هفته اخیر او را شکنجه داده بودند. مجبورش کرده بودند اعلام کند در آخر فصل جدا خواهد شد. نوشته بودند "...بارسلونا فقط در میدان مغلوب نشد، آنها هویت شان را در دستان لوییز انریکه از دست داده اند. تیم درمانده ای شده اند، چه ذهنی و چه جسمی و چه احساسی". نوشتند "... بارسلونا فقط لیگ قهرمانان را از دست نداد، بارسا، بارسلونا را از دست داد"... انریکه از آنها انتقام گرفت. با قصه ای یادآور افسانه سیندرلا. حالا شادی بی حصر انریکه را پس از گل ششم را کنار شادی فراموش نشدنی پپ گواردیولا پس از گل اینیستا در دقیقه 93 نیمه نهایی لیگ قهرمانان سال 2009 برابر چلسی در استمفورد بریج قرار داده ایم. برای همیشه.
برنامه فشرده
هفت بازی طی 25 روز یعنی یک بازی در کمتر از هر 4 روز. بارسا از 11 فوریه تا 8 مارچ برابر آلاوز، پاری سن ژرمن، لخانس، آتلتیکو، خیخون، سلتا ویگو و پاری سن ژرمن به میدان رفت. 27 گل زد و 7 گل خورد.
این دو شب
22 گل در چهار دیدار لیگ قهرمانان طی دو شب متوالی بین غول های اروپا رد و بدل شد: بارسلونا 6 پاری سن ژرمن 1، آرسنال 1 بایرن مونیخ 5، ناپولی 1 رئال مادرید 3، بوروسیا دورتموند 4 بنفیکا 1... آن هم در عصر مربیان حاکمیت مصلحت گرا و نتیجه گرایی مثل مورینیو و کونته و آنچلوتی. آن هم در سایه محافظه کاری دیدارهای یورو 2016 و قهرمانی از نوع پرتغال.
حمیدرضا صدر
از همین نویسنده بخوانید:
نه، این همه آرزوهای ناپولی نبود...
انریکه و بارسا: اینجا زمان برای کسی متوقف نخواهد شد
خوردن استیک با دندانهای مصنوعی
معجونی که فوتبال انگلیس را تغییر داد
آلگری: از تورین تا لندن و بارسلونا
بارسا در پاریس: ده پرده از کشتار والنتاین
لیگ قهرمانان: ناقوسها برای که بهصدا در میآیند؟
ردبول؛ بوندسلیگا علیه نوشیدنی شیطان!
ظهور و سقوط لستر: وداع با رمانتیسم؛ سقوط نکنید، بمانید آقای رانیری
آرسن ونگر: گربه خانگی میان ببرهای گرسنه
یادداشت حمیدرضا صدر درباره تیم محبوب ایتالیایی؛ رم، کولوسئوم در غیاب سزار
لیورپول و کلوپ: ژانویه عذاب آور
از رونی تا رونالدو: مسیر موازی پسران فرگوسن
از قلیچ خانی و هاشمی نسب تا سرجیو راموس: دست دادن با آتش
رونالدو برزیلی یا رونالدو پرتغالی؟
جام جهانی 48 تیمی: معما، پرسش و دلار
از اوفارل تا کیروش: همان شهرزاد قصهگو
بازگشت یاپ استام به منچستر: داغ آن وداع تلخ
یوونتوس: همان بالا با یک علامت سوال
قربانگاه والنسیا، نفرین خفاشها
فوتبال سال 2016؛ ده پرده از زندگی و مرگ
آیا یونایتد و مورینیو سرانجام به جاده اصلی بازگشتهاند؟
آقای گل محجوب؛ از سیلی عبده تا مرگ در استکهلم
از چلسی تا آرسنال، از آنتونیو تا آرسن
لیونل مسی 2016: هم شیرین شیرین؛ هم تلخ تلخ
یادداشت ویژه حمیدرضا صدر برای برنده توپ طلا؛ رونالدو: رنج به علاوه سرمستی
میلان: مشت آهنین درون مخمل راه راه
ردبول، نوشابه منفور بوندسلیگاست!
هفته چهاردهم لیگ برتر: باران آنها را برد
ال کلاسیکو 232 : کسالت آمیخته به جادوی صد
هفته سیزده لیگ برتر: کونته آن بالا و مورینیو این پایین
تا 41 سالگی در برنابئو؛ کریستیانو میتواند؟
رئال به روایت زیدان: بی های و هوی، بی زرق و برق
هفته دوازده لیگ برتر: نه، تو دیگه خاص نیستی!
استیون جرارد: تاریخ تو را به کدام سو خواهد برد؟