کد خبر : 1290028 |
27 آذر 1394 ساعت 08:28 |
73.2K بازدید |
0
دیدگاه
نگاهی به 66 سال زندگی ناصر حجازی
مرور خاطرات در مجموعه عکسی استثنایی
روز گذشته، شصت و ششمین سالروز تولد گلر فقید آبی ها بود و چه بهانه ای بهتر از این تا در پنجمین قسمت "مردانی که دوست شان داریم"، به سراغ ناصر حجازی برویم.
به گزارش "ورزش سه"، در زندگی نامه همه اسطوره ها، همچون فیلمنامه ای مهیج، اوج و فرودهای بسیاری دیده می شود و زندگی ناصر حجازی نیز از این قاعده مستثنی نیست، اتفاقات زیادی در دوران بازیگری، مربیگری و حتی زندگی شخصی و اجتماعی این شخصیت مطرح دیده می شود که یکی از آنها می تواند دستمایه یک فیلم بلند سینمایی شود.
آذرماه 1328 حجازی چشم به جهان گشود، وی چهار خواهر و یک برادر داشت، او پس از طی کردن دبستان و دبیرستان در سال 1350 وارد مدرسه عالی ترجمه شد و موفق شد لیسانس بگیرد.
رشته ورزشی اصلی وی در دوران نوجوانی بسکتبال بود و در 16 سالگی برای بازی در تیم ملی جوانان بسکتبال ایران هم انتخاب شد. حجازی که برای تماشای مسابقات فوتبال مدارس رفته بود ، به علت مصدومیت دروازه بان مدرسه خود و با توجه به بلندی قامت و بسکتبالیست بودنش با درخواست مربی تیم درون دروازه ایستاد.
ناصر حجازی در سال 1352 ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دو فرزند بود که به کمک آنها و البته داماد خویش خانواده ای کاملا ورزشی را به وجود آورد.
آتیلا و آتوسا حجازی، بازیکنانی بودند که اولی در تیم استقلال ابتدا بازی و سپس مربیگری کرد و دومی نیز به عنوان خانم گلی رقابت های فوتبال بانوان دست پیدا کرده بود.
علاوه بر این دو، از ورزشی ها دیگر این خانواده می توان از سعید رمضانی نام برد، بازیکن سابق تیم های ذوب آهن و فولاد خوزستان و ... که در لیگ پانزدهم سرمربی تیم سیاه جامگان مشهد نیز بود. این سه نفر به همراه بهناز شفیعی، همسر مرحوم حجازی تا روزهای پایانی زندگی وی در کنار او بودند.
شروع 300 تومانی با نادر
تیم نادر اولین باشگاه حجازی بود که با دریافت 300 تومان با این تیم قرارداد بست. نادر در آن زمان در دسته دوم باشگاه های تهران بازی می کرد و همان تیمی که بود حجازی از آنجا به تیم ملی جوانان و تیم ملی بزرگسالان رسید.
پیراهن آبی بر تن ناصر
حجازی در سال 1348 به تیم تاج پیوست ودر همان سال ، قهرمانی جام باشگاه های آسیا و جام تخت جمشید را با این تیم به دست آورد .
وی در سال 1356 به تیم شهباز پیوست و یک سال و نیم از دروازه این تیم حراست کرد و مجددا در سال 58 به جمع آبی ها بازگشت. در دوره جدید حضور او در این تیم که دیگر استقلال نامیده می شد وی تا سال 1365 به بازی پرداخت.
منچستر یونایتد نافرجام
دروازه بان نامدار آبی ها در طول دوران بازیگری خود پیشنهادات خارجی نیز داشته است، پیشنهاداتی که هرکدام بنا به دلایلی فرجام نداشت.
او بعد از حضور در جام جهانی در سال 1356 از طرف باشگاه منچستر یونایتد پیشنهادی دریافت کرد و یک ماه با این تیم تمرین کرد و 5 بازی نیز در تیم ذخیره های منچستر انجام داد اما عدم انسجام در فدراسیون وقت و صادر نشدن آی تی سی، وی نتوانست در این تیم نامدار حضور پیدا کند.
وداع در غربت
حجازی در پایان دوران بازی خود به کشور بنگلادش رفت و دروازه بان و سپس سرمربی تیم محمدان شد و بازی خداحافظی خود را در همان تیم انجام داد.
فوتبال ملی؛ استارت با رایکوف
حجازی در 17 سالگی توسط رایکوف به تیم ملی جوانان دعوت شد. در اولین بازی خود برای تیم ملی جوانان در دیداری دوستانه برابر تیم تاج بازی کرد.حجازی در سال 1348 و از 19 سالگی دروازه بان اول تیم ملی فوتبال ایران شد و اولین بازی ملی خود را در 22 شهریور 1348 در آنکارا در مقابل پاکستان انجام داد.
قهرمانی در جام ملت ها و بازی های آسیایی، حضور در جام جهانی و المپیک
ناصر حجازی در دهه ۱۳۵۰ دروازهبان اصلی تیم ملی ایران بود و با این تیم دو بار قهرمان جام ملتهای آسیا (۱۹۷۲ و ۱۹۷۶) و یک بار قهرمان بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ تهران شد.
در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین و المپیک ۱۹۷۲ مونیخ هم شرکت کرد.
سهمیه حضور در المپیک ۱۹۷۶ مونترآل و مقام سومی جام ملتهای آسیا ۱۹۸۰ را هم بهدست آورد.
قانون من درآوردی و مانع از ادامه حضور
آخرین بازی حجازی در سال 1359 و در برابر کویت انجام گرفت، سالی که قانون من درآوری "29 ساله ها" را در پی داشت و به این قانون بدین معنا بود که بازیکنان بالای 29 سال دیگر نمی توانند برای تیم ملی توپ بزنند، قانونی که توسط مسئولان سازمان تربیت بدنی وضع شد و حجازی را که تا آن زمان نزدیک به 70 بازی ملی داشت از ادامه حضور در تیم ملی منع کرد.
آغاز ایستادن کنار خط از بنگلادش
حجازی که مدت زمان کوتاهی نیز در تیم محمدان بنگلادش دروازه بانی کرد و بازی خداحافظی اش را نیز همان جا انجام داد، اولین تجربه مربیگری اش را نیز در همان تیم از سر گذراند. وی در مدت زمان حضور خود در این تیم دو بازیکن ایرانی و البته استقلالی یعنی محمدرضا نعلچگر و بیژن طاهری را به همراه خود داشت. این دوره دقیقا زمانی بود که بی مهری به این بازیکن و مربی، بعد از قانون 29 ساله ها ادامه داشت.
پرسپولیس عجیب و غریب و مهمترین افتخار فوتبال بنگلادش
اما نقطه اوج حضور حجازی در این تیم در سال 1367 بود، زمانی که این تیم در مقابل نماینده ایران در جام باشگاه های آسیا، یعنی پرسپولیس قرار گرفت، پرسپولیسی که در نبود علی پروین آنقدر دچار اختلافات داخلی شده بود که مربیگری اش را یک سابقا استقلالی به نام مسعود معینی برعهده داشت.
آن بازی معروف و حساس را بنگلادشی ها با مربیگری حجازی بردند و پرسپولیس را از حضور در ادامه رقابت های محروم کردند، دیداری که به قول مرحوم حجازی قبل از برگزاری آن رئیس باشگاه به وی گفته بود میخواهم به رختکن بیایم و به بازیکنان بگویم کمتر گل بخورید آبرویمان نرود!
روزهای وحشتناک و طاقت فرسا
ناصر حجازی که روزهای سختی را در بنگلادش گذراند تا از مواضع خود کوتاه نیاید در مورد آن پیروزی معروف و روزهای طاقت فرسایش در آن کشور گفت: این برد در تاریخ محمدان بنگلادش بیسابقه بود. بعد از بازی جشنی گرفتند که باورنکردنی بود. تمام مردم شهر بیرون آمده بودند. در آن جشن شهردار و وزیر امور خارجه هم حضور داشتند.
وی می گفت: هیچ کسی نمیتواند یک ساعت آن زندگی را در آن کشور تحمل کند در روزهای اولی که در هند و سپس بنگلادش بودم فقط میتوانستم روزی یک وعده شکمم را سیر کنم آنهم نه با غذای خوب و مقوی بلکه با نان یا موز که ارزان بود. این سختیها را به جان خریدم تا از اصولم برنگردم، تا مردانگیام را به حراج نگذارم، تا خداوند را ناراحت نکنم و آدم با شرافت و با عزتی باشم.
بازگشت به وطن و در جایی غیر از خانه
ناصر حجازی در سال 1369 و در حالی که 40 ساله بود، به ایران بازگشت و حدود 6 سال منتظر ماند تا بتواند به خانه خود بازگردد و روی نیمکت آبی های پایتخت بنشیند.
بالاخره نیمکت استقلال به او رسید
حجازی در سال 1375 سرمربیگری استقلال تهران را پذیرفت، این اتفاق توسط علی فتح اله زاده که او هم برای اولین بار بود که مدیریت آبی ها را عهده می گرفت افتاد.
وی در حالی که در دوره اول حضور خود روی نیمکت این تیم کمتر از سه سال حضور داشت با استقلالی ها توانست به مقام قهرمانی و نایب قهرمانی جام آزادگان و نایب قهرمانی آسیا دست پیدا کند.
آغاز پرافتخارترین مربی لیگ برتر زیر نظر ناصرخان
امیر قلعه نویی در اولین دوره حضور ناصر حجازی روی نیمکت آبی ها، کمک وی محسوب می شد و با او دوران مربیگری خود را آغاز کرد، ارتباطی که بعدها رو به تیرگی گذاشت و شکرآب تنها واژه ای است که در رابطه میان قلعه نویی و حجازی می توانیم به آن برسیم.
از رفاقت تا کدورت
در سال 75 و بعد از کنار گذاشتن منصور پورحیدری، فتح اله زاده تازه به میدان آمده از کاپیتان تیمش نظرخواست و وی راجع به مربی آینده این تیم حجازی را پیشنهاد داد و بعد از مصدومیت او در سال 76 به پیشنهاد مدیرعامل تیم وی دستیار حجازی شد، اما از تابستان 77 ریشه اختلافات این دو کاشته شد، زمانی که در تابستان، قهرمانی استقلالی ها قطعی شده بود و آنها برای یک بازی تشریفاتی به اصفهان رفتند، سفری که سرمربی استقلالی ها به دلیل مریضی نتوانست آنها همراهی کند و مربیگری این تیم در آن بازی به قلعه نویی رسیده بود، او از دو بازیکنی که در ارنج حجازی بود استفاده نکند.
در پاییز 77 وقتی استقلال در جام باشگاه های آسیا باید به مصاف نیروی هوایی عراق می رفت، در آن سفر بازهم این دو بر سر رفتن به عتبات عالیات و زیارت قبل از مسابقه با یکدیگر بحث کردند، زمستان 77 اختلافات به اوج خود رسید تا جایی که امیر قلعه نویی در سفر استقلال به تالش برای مصاف با چوکا نرفت و بعد هم در بهمن ماه همان سال به خاطر درگیری شدید با حمید ملک احمدی در تمرین تیم در مرغوبکار توسط حجازی از کادر فنی استقلال کنار گذاشته شد تا اصغر حاجیلو جانشین او در سمت دستیار اولی شود.
البته در ایامی که مرحوم حجازی به دلیل وخامت حال خود در بیمارستان بستری بود، قلعه نویی که حالا تبدیل به مربی پرافتخاری در فوتبال ایران شده بود به عیادت وی رفت تا به قول خود به کدورت های موجود پایان دهد.
دو بازی عجیب
در طول دوران حضور حجازی در بین استقلالی ها این دو بازی عجیب را از سر گذراند که اولی با موفقیت به پایان رسید و دومی خیلی کودتاطور این مربی را از کار برکنار کرد.
آنها در مرحله نیمه نهایی جام باشگاه های آسیا در تهران با تیم دالیان چین بازی داشتند و در حالی که در حضور هشتاد هزار تماشاگر با دو گل از رضا شاهرودی و یارانش در این تیم چینی پیش بودند در 15 دقیقه آخر سه بار دروازه خود را بازشده دیدند و در حالی که دقایقی تا حذف این تیم باقی نمانده بازی به تساوی کشیده و شد و سپس در وقت اضافه و با گل طلایی موسوی به فینال راه یافتند، فینالی که چند تغییر حجازی در ترکیب تیم جواب نداد تا استقلالی جام را در تهران از دست بدهند.
در بازی بعدی هم که در لیگ آزادگان اتفاق می افتاد و حکم تیر خلاص را برای حجازی داشت این تیم در مقابل سایپا با نتیجه چهار بر سه بازی خود را باخت تا هم حجازی برگنار شود و هم انگ خیانت به چندنفر از بازیکنان وقت این تیم بخورد. اتفاقی که هم زمان با حضور امیر قلعه نویی در لورکوزن و تمرینات بایر رقم خورد تا بعد از کنار رفتن حجازی سه تا چهار هفته زوج زرینچه و ابراهیم طالبی استقلال را هدایت کنند و بعد سرو کله سکوموروخوف روسی برای دومین بار در باشگاه استقلال پیدا شود تا در کنار رضا نعلچگر هدایت استقلال را برعهده بگیرد.
آغاز مجدد ولی ناتمام و ناکام
او در سال 86 بازهم روی نیمکت استقلالی ها نشست اما این بار روزهایی به مراتب کوتاهتر در انتظار او بود و قبل از اتمام نیم فصل فیروز کریمی جای او را گرفت تا وی در پست مدیریت فنی بنشیند.
همه تیم های حجازی
حجازی در طول دوران مربیگری خود، مربی بسیاری از تیم های فوتبال از قبیل بانک تجارت، شهرداری کرمان، ماشین سازی تبریز، ذوب آهن و سپاهان اصفهان، نساجی مازندران، استقلال تهران، استقلال رشت و استقلال اهواز بوده است.
وی در سال 1388(2009) به سمت مدیرفنی تیم فوتبال دی استرادا اسلواکی منصوب گردید و توانست این تیم را راهی مرحله نیمه نهایی جام حذفی کشور اسلواکی کند که متاسفانه بدلیل مبتلا شدن به بیماری سرطان ریه ، نتوانست هدایت دی استرادا در این مرحله از مسابقات را عهده دار باشد.
قواعد خاص خود حجازی
ناصر حجازی در تمام دوران زندگی خود قواعد و قوانینی داشت که خاص وی بود، قواعدی که او را از جلب توجه و شو دادن های متعدد دور می کرد، او گاهی به خاطر اعتقادش برخلاف نظر خیلی ها حرف هایی می زد که در نهایت برای خود او گران تمام می شد.، او اعتقادات خود را نیز همیشه داشت.
اگر تایید صلاحیت شوم 30 میلیون رای می آورم
او حتی به دلیل افکار و رفتار خاص خود در انتخابات سال 84 نیز شرکت کرد و جمله معروفی را بر زبان راند، من اگر تایید صلاحیت شوم 30 میلیون رای می آورم، که البته صلاحیت وی توسط شورای نگهبان رد شد.
حفظ ارتباطی که تمایل به قطع نداشت
او تا پایان عمر خود با خیلی ار بزرگان فوتبال ایران ارتباط مناسبی داشت، ارتباطی شاید می توانست به دلیل جاه طلبی های رایج در فوتبال ایران از بین برود اما این اتفاق هرگز نیفتاد، مانند رتباط با خیلی شاگردانی نامدار خود مانند علی دایی.
یا ارتباط با علی پروین که بدون شک از نظر محبوبیت رقبای جدی برای یکدیگر بودند.
ارتباط با منصور پورحیدری که همیشه رقیب جدی حجازی در رسیدن به نیمکت استقلال بود.
یا ارتباط با احمدرضا عابدزاده می توانست رقیب سرسخت حجازی در کسب عنوان بهترین گلر تاریخ ایران باشد
سکانس های پایانی
وی که به دلیل ابتلا به عارضه سرطان ریه در سال 1388 ابتدا خبر زنده ماندن سه ماهه خود را شنیده بود اما با مقاومتی مثال زدنی این مبارزه را تا دو سال کشاند اما در نهایت به دلیل وخامت اوضاع، در حالی که در بیمارستان بستری بود به کما رفت و در ساعت 10:55 روز دوم خرداد ماه سال 1390 دارفانی را وداع گفت.
... و پایان
آذرماه 1328 حجازی چشم به جهان گشود، وی چهار خواهر و یک برادر داشت، او پس از طی کردن دبستان و دبیرستان در سال 1350 وارد مدرسه عالی ترجمه شد و موفق شد لیسانس بگیرد.
رشته ورزشی اصلی وی در دوران نوجوانی بسکتبال بود و در 16 سالگی برای بازی در تیم ملی جوانان بسکتبال ایران هم انتخاب شد. حجازی که برای تماشای مسابقات فوتبال مدارس رفته بود ، به علت مصدومیت دروازه بان مدرسه خود و با توجه به بلندی قامت و بسکتبالیست بودنش با درخواست مربی تیم درون دروازه ایستاد.
ناصر حجازی در سال 1352 ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دو فرزند بود که به کمک آنها و البته داماد خویش خانواده ای کاملا ورزشی را به وجود آورد.
آتیلا و آتوسا حجازی، بازیکنانی بودند که اولی در تیم استقلال ابتدا بازی و سپس مربیگری کرد و دومی نیز به عنوان خانم گلی رقابت های فوتبال بانوان دست پیدا کرده بود.
علاوه بر این دو، از ورزشی ها دیگر این خانواده می توان از سعید رمضانی نام برد، بازیکن سابق تیم های ذوب آهن و فولاد خوزستان و ... که در لیگ پانزدهم سرمربی تیم سیاه جامگان مشهد نیز بود. این سه نفر به همراه بهناز شفیعی، همسر مرحوم حجازی تا روزهای پایانی زندگی وی در کنار او بودند.
شروع 300 تومانی با نادر
تیم نادر اولین باشگاه حجازی بود که با دریافت 300 تومان با این تیم قرارداد بست. نادر در آن زمان در دسته دوم باشگاه های تهران بازی می کرد و همان تیمی که بود حجازی از آنجا به تیم ملی جوانان و تیم ملی بزرگسالان رسید.
پیراهن آبی بر تن ناصر
حجازی در سال 1348 به تیم تاج پیوست ودر همان سال ، قهرمانی جام باشگاه های آسیا و جام تخت جمشید را با این تیم به دست آورد .
وی در سال 1356 به تیم شهباز پیوست و یک سال و نیم از دروازه این تیم حراست کرد و مجددا در سال 58 به جمع آبی ها بازگشت. در دوره جدید حضور او در این تیم که دیگر استقلال نامیده می شد وی تا سال 1365 به بازی پرداخت.
منچستر یونایتد نافرجام
دروازه بان نامدار آبی ها در طول دوران بازیگری خود پیشنهادات خارجی نیز داشته است، پیشنهاداتی که هرکدام بنا به دلایلی فرجام نداشت.
او بعد از حضور در جام جهانی در سال 1356 از طرف باشگاه منچستر یونایتد پیشنهادی دریافت کرد و یک ماه با این تیم تمرین کرد و 5 بازی نیز در تیم ذخیره های منچستر انجام داد اما عدم انسجام در فدراسیون وقت و صادر نشدن آی تی سی، وی نتوانست در این تیم نامدار حضور پیدا کند.
وداع در غربت
حجازی در پایان دوران بازی خود به کشور بنگلادش رفت و دروازه بان و سپس سرمربی تیم محمدان شد و بازی خداحافظی خود را در همان تیم انجام داد.
فوتبال ملی؛ استارت با رایکوف
حجازی در 17 سالگی توسط رایکوف به تیم ملی جوانان دعوت شد. در اولین بازی خود برای تیم ملی جوانان در دیداری دوستانه برابر تیم تاج بازی کرد.حجازی در سال 1348 و از 19 سالگی دروازه بان اول تیم ملی فوتبال ایران شد و اولین بازی ملی خود را در 22 شهریور 1348 در آنکارا در مقابل پاکستان انجام داد.
قهرمانی در جام ملت ها و بازی های آسیایی، حضور در جام جهانی و المپیک
ناصر حجازی در دهه ۱۳۵۰ دروازهبان اصلی تیم ملی ایران بود و با این تیم دو بار قهرمان جام ملتهای آسیا (۱۹۷۲ و ۱۹۷۶) و یک بار قهرمان بازیهای آسیایی ۱۹۷۴ تهران شد.
در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین و المپیک ۱۹۷۲ مونیخ هم شرکت کرد.
سهمیه حضور در المپیک ۱۹۷۶ مونترآل و مقام سومی جام ملتهای آسیا ۱۹۸۰ را هم بهدست آورد.
قانون من درآوردی و مانع از ادامه حضور
آخرین بازی حجازی در سال 1359 و در برابر کویت انجام گرفت، سالی که قانون من درآوری "29 ساله ها" را در پی داشت و به این قانون بدین معنا بود که بازیکنان بالای 29 سال دیگر نمی توانند برای تیم ملی توپ بزنند، قانونی که توسط مسئولان سازمان تربیت بدنی وضع شد و حجازی را که تا آن زمان نزدیک به 70 بازی ملی داشت از ادامه حضور در تیم ملی منع کرد.
آغاز ایستادن کنار خط از بنگلادش
حجازی که مدت زمان کوتاهی نیز در تیم محمدان بنگلادش دروازه بانی کرد و بازی خداحافظی اش را نیز همان جا انجام داد، اولین تجربه مربیگری اش را نیز در همان تیم از سر گذراند. وی در مدت زمان حضور خود در این تیم دو بازیکن ایرانی و البته استقلالی یعنی محمدرضا نعلچگر و بیژن طاهری را به همراه خود داشت. این دوره دقیقا زمانی بود که بی مهری به این بازیکن و مربی، بعد از قانون 29 ساله ها ادامه داشت.
پرسپولیس عجیب و غریب و مهمترین افتخار فوتبال بنگلادش
اما نقطه اوج حضور حجازی در این تیم در سال 1367 بود، زمانی که این تیم در مقابل نماینده ایران در جام باشگاه های آسیا، یعنی پرسپولیس قرار گرفت، پرسپولیسی که در نبود علی پروین آنقدر دچار اختلافات داخلی شده بود که مربیگری اش را یک سابقا استقلالی به نام مسعود معینی برعهده داشت.
آن بازی معروف و حساس را بنگلادشی ها با مربیگری حجازی بردند و پرسپولیس را از حضور در ادامه رقابت های محروم کردند، دیداری که به قول مرحوم حجازی قبل از برگزاری آن رئیس باشگاه به وی گفته بود میخواهم به رختکن بیایم و به بازیکنان بگویم کمتر گل بخورید آبرویمان نرود!
روزهای وحشتناک و طاقت فرسا
ناصر حجازی که روزهای سختی را در بنگلادش گذراند تا از مواضع خود کوتاه نیاید در مورد آن پیروزی معروف و روزهای طاقت فرسایش در آن کشور گفت: این برد در تاریخ محمدان بنگلادش بیسابقه بود. بعد از بازی جشنی گرفتند که باورنکردنی بود. تمام مردم شهر بیرون آمده بودند. در آن جشن شهردار و وزیر امور خارجه هم حضور داشتند.
وی می گفت: هیچ کسی نمیتواند یک ساعت آن زندگی را در آن کشور تحمل کند در روزهای اولی که در هند و سپس بنگلادش بودم فقط میتوانستم روزی یک وعده شکمم را سیر کنم آنهم نه با غذای خوب و مقوی بلکه با نان یا موز که ارزان بود. این سختیها را به جان خریدم تا از اصولم برنگردم، تا مردانگیام را به حراج نگذارم، تا خداوند را ناراحت نکنم و آدم با شرافت و با عزتی باشم.
بازگشت به وطن و در جایی غیر از خانه
ناصر حجازی در سال 1369 و در حالی که 40 ساله بود، به ایران بازگشت و حدود 6 سال منتظر ماند تا بتواند به خانه خود بازگردد و روی نیمکت آبی های پایتخت بنشیند.
بالاخره نیمکت استقلال به او رسید
حجازی در سال 1375 سرمربیگری استقلال تهران را پذیرفت، این اتفاق توسط علی فتح اله زاده که او هم برای اولین بار بود که مدیریت آبی ها را عهده می گرفت افتاد.
وی در حالی که در دوره اول حضور خود روی نیمکت این تیم کمتر از سه سال حضور داشت با استقلالی ها توانست به مقام قهرمانی و نایب قهرمانی جام آزادگان و نایب قهرمانی آسیا دست پیدا کند.
آغاز پرافتخارترین مربی لیگ برتر زیر نظر ناصرخان
امیر قلعه نویی در اولین دوره حضور ناصر حجازی روی نیمکت آبی ها، کمک وی محسوب می شد و با او دوران مربیگری خود را آغاز کرد، ارتباطی که بعدها رو به تیرگی گذاشت و شکرآب تنها واژه ای است که در رابطه میان قلعه نویی و حجازی می توانیم به آن برسیم.
از رفاقت تا کدورت
در سال 75 و بعد از کنار گذاشتن منصور پورحیدری، فتح اله زاده تازه به میدان آمده از کاپیتان تیمش نظرخواست و وی راجع به مربی آینده این تیم حجازی را پیشنهاد داد و بعد از مصدومیت او در سال 76 به پیشنهاد مدیرعامل تیم وی دستیار حجازی شد، اما از تابستان 77 ریشه اختلافات این دو کاشته شد، زمانی که در تابستان، قهرمانی استقلالی ها قطعی شده بود و آنها برای یک بازی تشریفاتی به اصفهان رفتند، سفری که سرمربی استقلالی ها به دلیل مریضی نتوانست آنها همراهی کند و مربیگری این تیم در آن بازی به قلعه نویی رسیده بود، او از دو بازیکنی که در ارنج حجازی بود استفاده نکند.
در پاییز 77 وقتی استقلال در جام باشگاه های آسیا باید به مصاف نیروی هوایی عراق می رفت، در آن سفر بازهم این دو بر سر رفتن به عتبات عالیات و زیارت قبل از مسابقه با یکدیگر بحث کردند، زمستان 77 اختلافات به اوج خود رسید تا جایی که امیر قلعه نویی در سفر استقلال به تالش برای مصاف با چوکا نرفت و بعد هم در بهمن ماه همان سال به خاطر درگیری شدید با حمید ملک احمدی در تمرین تیم در مرغوبکار توسط حجازی از کادر فنی استقلال کنار گذاشته شد تا اصغر حاجیلو جانشین او در سمت دستیار اولی شود.
البته در ایامی که مرحوم حجازی به دلیل وخامت حال خود در بیمارستان بستری بود، قلعه نویی که حالا تبدیل به مربی پرافتخاری در فوتبال ایران شده بود به عیادت وی رفت تا به قول خود به کدورت های موجود پایان دهد.
دو بازی عجیب
در طول دوران حضور حجازی در بین استقلالی ها این دو بازی عجیب را از سر گذراند که اولی با موفقیت به پایان رسید و دومی خیلی کودتاطور این مربی را از کار برکنار کرد.
آنها در مرحله نیمه نهایی جام باشگاه های آسیا در تهران با تیم دالیان چین بازی داشتند و در حالی که در حضور هشتاد هزار تماشاگر با دو گل از رضا شاهرودی و یارانش در این تیم چینی پیش بودند در 15 دقیقه آخر سه بار دروازه خود را بازشده دیدند و در حالی که دقایقی تا حذف این تیم باقی نمانده بازی به تساوی کشیده و شد و سپس در وقت اضافه و با گل طلایی موسوی به فینال راه یافتند، فینالی که چند تغییر حجازی در ترکیب تیم جواب نداد تا استقلالی جام را در تهران از دست بدهند.
در بازی بعدی هم که در لیگ آزادگان اتفاق می افتاد و حکم تیر خلاص را برای حجازی داشت این تیم در مقابل سایپا با نتیجه چهار بر سه بازی خود را باخت تا هم حجازی برگنار شود و هم انگ خیانت به چندنفر از بازیکنان وقت این تیم بخورد. اتفاقی که هم زمان با حضور امیر قلعه نویی در لورکوزن و تمرینات بایر رقم خورد تا بعد از کنار رفتن حجازی سه تا چهار هفته زوج زرینچه و ابراهیم طالبی استقلال را هدایت کنند و بعد سرو کله سکوموروخوف روسی برای دومین بار در باشگاه استقلال پیدا شود تا در کنار رضا نعلچگر هدایت استقلال را برعهده بگیرد.
آغاز مجدد ولی ناتمام و ناکام
او در سال 86 بازهم روی نیمکت استقلالی ها نشست اما این بار روزهایی به مراتب کوتاهتر در انتظار او بود و قبل از اتمام نیم فصل فیروز کریمی جای او را گرفت تا وی در پست مدیریت فنی بنشیند.
همه تیم های حجازی
حجازی در طول دوران مربیگری خود، مربی بسیاری از تیم های فوتبال از قبیل بانک تجارت، شهرداری کرمان، ماشین سازی تبریز، ذوب آهن و سپاهان اصفهان، نساجی مازندران، استقلال تهران، استقلال رشت و استقلال اهواز بوده است.
وی در سال 1388(2009) به سمت مدیرفنی تیم فوتبال دی استرادا اسلواکی منصوب گردید و توانست این تیم را راهی مرحله نیمه نهایی جام حذفی کشور اسلواکی کند که متاسفانه بدلیل مبتلا شدن به بیماری سرطان ریه ، نتوانست هدایت دی استرادا در این مرحله از مسابقات را عهده دار باشد.
قواعد خاص خود حجازی
ناصر حجازی در تمام دوران زندگی خود قواعد و قوانینی داشت که خاص وی بود، قواعدی که او را از جلب توجه و شو دادن های متعدد دور می کرد، او گاهی به خاطر اعتقادش برخلاف نظر خیلی ها حرف هایی می زد که در نهایت برای خود او گران تمام می شد.، او اعتقادات خود را نیز همیشه داشت.
اگر تایید صلاحیت شوم 30 میلیون رای می آورم
او حتی به دلیل افکار و رفتار خاص خود در انتخابات سال 84 نیز شرکت کرد و جمله معروفی را بر زبان راند، من اگر تایید صلاحیت شوم 30 میلیون رای می آورم، که البته صلاحیت وی توسط شورای نگهبان رد شد.
حفظ ارتباطی که تمایل به قطع نداشت
او تا پایان عمر خود با خیلی ار بزرگان فوتبال ایران ارتباط مناسبی داشت، ارتباطی شاید می توانست به دلیل جاه طلبی های رایج در فوتبال ایران از بین برود اما این اتفاق هرگز نیفتاد، مانند رتباط با خیلی شاگردانی نامدار خود مانند علی دایی.
یا ارتباط با علی پروین که بدون شک از نظر محبوبیت رقبای جدی برای یکدیگر بودند.
ارتباط با منصور پورحیدری که همیشه رقیب جدی حجازی در رسیدن به نیمکت استقلال بود.
یا ارتباط با احمدرضا عابدزاده می توانست رقیب سرسخت حجازی در کسب عنوان بهترین گلر تاریخ ایران باشد
سکانس های پایانی
وی که به دلیل ابتلا به عارضه سرطان ریه در سال 1388 ابتدا خبر زنده ماندن سه ماهه خود را شنیده بود اما با مقاومتی مثال زدنی این مبارزه را تا دو سال کشاند اما در نهایت به دلیل وخامت اوضاع، در حالی که در بیمارستان بستری بود به کما رفت و در ساعت 10:55 روز دوم خرداد ماه سال 1390 دارفانی را وداع گفت.
... و پایان