کد خبر : 1239672 | 21 اردیبهشت 1394 ساعت 15:13 | 45.9K بازدید | 0 دیدگاه

من عاشق ایران هستم

گفتگوبا مت غفاری ستاره ایرانی‌تبار کشتی آمریکا

سیامک غفاری که در آمریکا با نام مت غفاری شناخته می‌شود در تهران متولد شده است.

گفتگوبا مت غفاری ستاره ایرانی‌تبار کشتی آمریکا
به گزارش "ورزش سه"، غفاری در دوران دبیرستان به توصیه پدربزرگ خود به آمریکا رفت و در آنجا درس خواند و تا مقطع فوق‌لیسانس تحصیلاتش را در رشته مدیریت بازرگانی ادامه داد. در هنگام تحصیل در دبیرستان فعالیت ورزشی در رشته کشتی را انتخاب کرد. او در کشور آمریکا ستاره کشتی شد و مدال‌های المپیک و جهان را در کشتی فرنگی به گردن آویخت. پس از خداحافظی از دنیای قهرمانی تندیس او در موزه افتخارات کشتی آمریکا نصب شد و سپس فعالیت مربیگری را دریکی از دانشگاه‌های آمریکا ادامه داد تا تجربه‌هایش را در اختیار جوانان قرار دهد. او 38سال از ایران دور بوده است اما چندی پیش برای مدت کوتاهی به ایران آمد تا با سرزمین مادری پیوندی دوباره برقرار کند. او نیز مانند بسیاری از نخبه‌های ایرانی مقیم در خارج عاشقانه وطن را دوست دارد و به ایرانی بودن خود افتخار می‌کند. شاید بسیاری از کشتی‌گیران و علاقه‌مندان به کشتی از غفاری شناخت چندانی نداشته باشند؛ با او به گفتگو نشستیم تا از زندگی و فعالیت حرفه‌ای خود در کشتی بگوید. مت با اشتیاق و هیجان خاصی به سؤالات ما پاسخ داد. متن کامل صحبت‌های این قهرمان ارزنده را در ادامه مشاهده فرمایید:

تهران و ایام نوجوانی
20آبان 1340در تهران، خیابان خردمند جنوبی به دنیا آمدم.پدر و مادرم اصالتاً اهل ارومیه هستند . دوران ابتدایی راهنمایی را در تهران گذراندم و سپس در دبیرستان البرز که مخصوص دانش آموزان تیزهوش نمونه بود، مشغول به تحصیل شدم. پدربزرگم بازاری و کار اصلی خانواده ما تجارت چای بود.پدربزرگ ما به تحصیل فرزندان خود اهمیت می‌داد و شش پسر خود را برای ادامه تحصیل به آمریکا فرستاد و تنها پدرم در ایران ماند و در کار تجارت به پدربزرگ کمک می‌کرد. به هر صورت در کنار پدر،مادر و دو برادرم در تهران زندگی خوب و آرامی داشتیم . در آن دوران به خاطر قدبلندم به ورزش والیبال علاقه زیادی پیدا کردم و در گروه والیبال دبیرستان البرز عضو شدم که تیم ما در رقابت‌های آسیایی نیز حضور پیدا کرد.

مهاجرت به آمریکا
عموهای من در آمریکا زندگی می‌کردند و همه به مدارج بالای تحصیلی و علمی رسیدند. در تابستان 1355 به همراه پدربزرگم برای گذراندن تعطیلات و دیدار با عموهایم به آمریکا رفتم.در آنجا از محیط آموزشی و امکاناتش خوشم آمد و تصمیم گرفتم تا در این کشور اقامت بگیرم و ادامه تحصیل بدهم.پس از مهاجرت به آمریکا در شهر پاراموس واقع در نیوجرسی زندگی کردم و در آن شهر مدرک دیپلم خودم را گرفتم.

در آمریکا کشتی‌گیر شدم
هنگامی در دبیرستان درسم را ادامه دادم ورزش‌های زیادی برای انتخاب وجود داشت. ابتدا می‌خواستم رشته والیبال را ادامه دهم اما در آمریکا والیبال رشته‌ای مردانه محسوب نمی‌شود و در دبیرستان محل تحصیلم این رشته مخصوص بانوان بود.مسئولان دبیرستان به من گفتند که رشته دیگری را انتخاب کن، من هم رشته انفرادی کشتی را انتخاب کردم. زیرا احساس می‌کردم که می‌توانم در این رشته موفق شوم و هم اینکه در ایران این رشته طرفداران زیادی داشت و من هم شانس خودم را در این رشته امتحان کردم.مربی من قهرمانی به نام بیل ساوج بود که در حقیقت هم مربی و هم معلم دبیرستان محسوب می‌شد. اولین بار پس از یک هفته تمرین در مسابقات کشتی شرکت کردم و در آن مسابقه مقابل کشتی‌گیری که سال پیش مقام دوم ایالت را کسب کرده بود با ضربه‌فنی به پیروزی رسیدم.خودم هم نمی‌دانم که چگونه او را ضربه‌ کردم و تنها لحظه‌ای را به خاطر دارم که شانه‌های او به تشک چسبیده بود.آنجا مربیان به من می‌گفتند که تو ایرانی هستی و کشتی و قهرمانی در خون تو جاری است.همین صحبت‌ها باعث شد تا روحیه بگیرم و تمرینات خودم را به شکل جدی ادامه دهم.هرروز چند نوبت تمرین می‌کردم و تمریناتی مانند دو،کوهنوردی و وزنه‌برداری در برنامه‌ام بود تا این‌که توانستم با قهرمانی‌های متعدد خودم را به جامعه کشتی آمریکا معرفی کنم .

هشت سال ذخیره گارتنر بودم
ستاره سنگین‌وزن تیم ملی کشتی آزاد آمریکا در آن زمان بروس بومگارتنر بود. او در دنیای کشتی قهرمانی شناخته‌شده است که مدال‌های زیادی را در مسابقات جهانی و المپیک برای آمریکا کسب کرد. من کشتی‌های زیادی با گارتنر گرفتم و اغلب با نتیجه نزدیک کشتی را به او واگذار می‌کردم.اما کشتی و تمرین با گارتنر باعث رشد من شد. در مسابقات المپیک 1984 لس‌آنجلس و 1988 سئول نیز حضور داشتم اما گارتنر نفر اصلی تیم آمریکا بود.پس از المپیک سئول گارتنر اعلام بازنشستگی کرد و من خودم را برای حضور در وزن 130کیلو و ترکیب اصلی آمریکا در مسابقات جهانی آماده کردم اما پس از مدتی گارتنر اعلام کرد که تا مسابقات المپیک 1992 کشتی خواهد گرفت. البته در فاصله این سال‌ها در مسابقات بین‌المللی زیادی در کانادا ،کوبا و سوئد شرکت کردم و قهرمان شدم. سال 1989برای حضور در مسابقات جهانی مارتینی جانسون کشتی‌گیر وزن 100 کیلو تیم ملی آمریکا با آسیب‌دیدگی مواجه شد. مربیان به من گفتند که اگر وزن کم کنی در مسابقات جهانی کشتی خواهی گرفت. وزن طبیعی من در آن زمان 110 کیلو بود ، به‌زحمت 10 کیلو از وزن بدنم را کم کردم تا در مسابقات به روی تشک بروم اما بازهم با بدشانسی مواجه شدم و جیمز جانسون به‌یک‌باره اعلام کرد که مصدومیتش برطرف شده و می‌خواهد کشتی بگیرد. مربیان به خاطر اینکه جانسون در مسابقات انتخابی این وزن شرکت کرده بود و به مقام قهرمانی رسیده بود او را انتخاب کردند. البته در آن سال در مسابقات پان آمریکن دو مدال طلا در کشتی آزاد و فرنگی به دست آوردم و پس‌ازآن نیز همواره در این مسابقات حضور داشتم و قهرمان شدم.

در مارتینی کفش‌هایم را به زنده‌یاد سلیمانی دادم
در هنگام برگزاری مسابقات جهانی در سالن حضور داشتم و افسوس می‌خوردم که چرا کشتی نمی‌گیرم. در آنجا با علیرضا سلیمانی و دیگر کشتی‌گیران ایرانی آشنا شدم و به آن‌ها گفتم که من ایرانی هستم. در آن مسابقات سلیمانی وگارتنر به فینال فوق سنگین راه پیدا کردند .کفش‌های سلیمانی کیفیت لازم را نداشت و قابل‌استفاده نبود.من کفش‌هایم را تقدیم به سلیمانی کردم و به او گفتم با این کفش‌ها کشتی بگیر. به سلیمانی روحیه دادم و گفتم که مهارت اصلی گارتنر در زیر دو خم است و اگر بخواهی می‌توانی او را کنترل کنی و به پیروزی برسی.سلیمانی در آن مسابقه حساس مقابل گارتنر به برتری دست‌یافت و قهرمان جهان شد. پس‌ازاین مسابقات مربیان آمریکا و گارتنر تا یک ماه با من قهر بودند!

در کشتی فرنگی به مدال جهانی و المپیک دست‌یافتم
سال 1990 تصمیم گرفتم شانس خودم را در کشتی فرنگی امتحان کنم و تمام انرژی و وقت خودم را برای کشتی فرنگی گذاشتم.
آن سال در مسابقات انتخابی تیم ملی در کشتی فرنگی اول و در کشتی آزاد دوم شدم. حریف من در فینال رقابت‌های کشتی فرنگی قهرمانی امریکا گریک پیت بود که سال 1989در ترکیب تیم ملی کشتی امریکا حضور داشت. سال در 1990مسابقات جهانی کشتی فرنگی به میزبانی ایتالیا تا کسب مدال فاصله‌ای نداشتم و درنهایت به مقام پنجم رسیدم.این مسابقات میدان خوبی برای من بود و باعث شد که تجربه ارزشمندی در کشتی فرنگی کسب کنم.
سال 1991 در مسابقات جهانی وارنا اولین مدال جهانی خود را در وزن 130 کیلو به گردن آویختم.در آن رقابت‌ها تا مسابقه فینال به‌راحتی همه حریفانم را شکست دادم و تنها در کشتی نهایی با نتیجه نزدیک مقابل الکساندر کارلین مغلوب شدم و به مدال نقره رسیدم. سال 1992خودم را برای حضور در مسابقات المپیک آماده کردم.آمادگی بسیار خوبی داشتم ؛ با کشتی خوب و نزدیکی که سال پیش از آن با کارلین گرفته بودم مربیان تیم ملی امریکا مرا گزینه جدی کسب مدال طلا می‌دانستند؛اما آسیب‌دیدگی زانو باعث شد تا نتوانم توانایی خود را نشان دهم.پس از مسابقات المپیک به بیمارستان رفتم و زانویم را به تیغ جراحان سپردم. سه بار عمل جراحی کردم و روند درمانی من کمی طول کشید.
سال1993 در مسابقات انتخابی آمریکا باشکست همه رقبا به پیروزی رسیدم؛ اما در ادامه با یک بدشانسی دیگر مواجه شدم. فیلا قوانین جدول مسابقات را تغییر داد،؛به‌طوری‌که هر کشتی‌گیری در مسابقات جهانی و بین‌المللی دیگر در کشتی اول خود شکست می‌خورد از دور مسابقات کنار می‌رفت.در مسابقات جهانی استکهلم سوئد طبق قرعه در کشتی اول با کارلین روبرو شدم.کشتی خوبی با کارلین گرفتم و می‌خواستم او را شکست دهم.در حالت خاک مایه بارانداز را گرفتم و قصد اجرای فن را داشتم که کارلین فریاد زد "دنده‌ام شکست" داور وسط کشتی را قطع کرد و در کمال ناباوری به من اخطار داد.کارلین آن مسابقه را درنهایت با حق کشی داور برنده شد. پس از پایان مسابقه رئیس فدراسیون کشتی سوئد نزد من آمد و به من دلداری داد.
سال 1994در مسابقات جهانی فنلاند درحالی‌که مقابل کشتی‌گیر بلاروس 9-صفر جلو بودم با مصدومیت از ناحیه شانه مواجه شدم و درنهایت به مقام ششم رسیدم.
پس‌ازاین مسابقات تصمیم گرفتم تا تمرینات بیشتری داشته باشم تا برای المپیک آتلانتا خودم را آماده کنم. بنابراین برای تمرین به دهکده المپیک در کلرادو رفتم که دران سال نیز در حین تمرین پایم به‌پای حریف گره خورد دوباره مصدوم شدم و مسابقات انتخابی تیم ملی را از دست دادم. در آن مسابقات رولان گاردنر به مقام قهرمانی رسید .گاردنرمدتها شاگرد من بود و با این پیروزی اعتمادبه‌نفس زیادی پیدا کرد.اما فدراسیون کشتی آمریکا به او اعتماد نداشت و سه هفته مانده به مسابقات جهانی در این وزن مسابقه درون اردویی برگزار کرد که در دو کشتی توانستم گاردنر را مغلوب کنم و جواز حضور در مسابقات جهانی 1995 پراگ را به دست بیاورم. در مسابقات جهانی آن سال احساس خاصی داشتم قبل از مسابقات دعا می‌کردم و در هنگام نمازخواندن از خدا می‌خواستم که مرا موفق کند. در آن رقابت‌ها فقط مقابل کارلین شکست خوردم و مدال برنز را برای تیم ملی آمریکا به ارمغان آوردم.
سال 1996 در مسابقات المپیک بازهم در ترکیب تیم ملی کشتی آمریکا حضور داشتم.تمرینات بسیار خوبی را پشت سر گذاشته بودم .تا قبل از فینال رقبای مطرحی از کشورهای اوکراین،آلمان و... را شکست دادم و درنهایت مدال نقره را از آن خود کردم. در المپیک حریفم در فینال بازهم الکساندر کارلین بود.سخت با او جنگیدم.کارلین در کنده فرنگی تبحر داشت اما من می‌دانستم که او نمی‌تواند این فن را اجرا کند و حتی نمی‌توانست مرا بارانداز کند. در ثانیه‌های آخر کشتی او با هل دادن من توانست یک امتیاز بگیرد و برنده شود .

1028787

سال 1997 دیگر کشتی نگرفتم و به دنبال کار و تجارت رفتم و آن سال رولان گاردنر که ذخیره من در تیم ملی محسوب می‌شد به مسابقات جهانی رفت.سال 1998 مربیان آمریکا بازهم به سراغ من آمدند و با گفتن این جمله که تو مانند یک سرباز هستی و کشتی کشور به تو نیاز دارد قصد داشتند مرا دوباره به فضای کشتی برگردانند.به آن‌ها گفتم که آمادگی ندارم اما مربیان اصرار داشتند که به اردوی تیم ملی بیایم و می‌گفتند :تو فکرت در کشتی خوب کار می‌کند. درنهایت دوباره به کشتی برگشتم در مسابقات انتخابی آن سال همه رقبای داخلی را شکست دادم و در مسابقات جهانی مدال نقره دیگری را به افتخاراتم اضافه کردم.حریف من در فینال آن رقابت‌ها بازهم کارلین بود.سال 1999 نیز خودم را برای مسابقات انتخابی آماده کردم و به مقام قهرمانی رسیدم اما به مسابقات جهانی نرفتم و تصمیم گرفتم که برای المپیک سیدنی آماده شوم.در آن زمان قانون کمر گیری وارد کشتی شد و من از این قانون متنفر بودم و نمی‌توانستم خودم را با این قانون هماهنگ کنم. در مسابقه فینال انتخابی آمریکا مقابل گاردنر قرار گرفتم و با یک‌بردو دو باخت مقابل او نتوانستم در المپیک به‌عنوان کشتی‌گیر حضور یابم و این به معنای خداحافظی من از دنیای قهرمانی بود. من در حالی از دنیای قهرمانی کشتی کناره‌گیری کردم که یک نقره المپیک،دو نقره جهانی ، یک برنز جهانی ، 9مدال طلا در مسابقات کشتی پان آمریکن و چندین مدال در مسابقات مختلف بین‌المللی را در کارنامه داشتم.
پس‌ازآن به‌عنوان مربی گاردنرانتخاب شدم و او را برای المپیک آماده کردم.سه روز قبل از مسابقه سنگین‌وزن‌ها در المپیک به همه اعلام کردم که گاردنر کارلین را شکست خواهد داد که این حادثه اتفاق افتاد و کارلین مقابل گاردنر در فینال المپیک سیدنی تن به شکست داد.

ازدواج و ادامه تحصیل
در سال 1986 و در دورانی که کشتی می‌گرفتم ازدواج کردم . سال 1994 صاحب یک دختر شدم.در سال 1997 نیز صاحب دو دختر دوقلو شدم که به عقیده من بزرگ کردن فرزندان دوقلو از قهرمانی در المپیک هم سخت‌تر است. در سال 2000نیز فرزند پسرم به دنیا آمد. پس از دوران بازنشستگی از کشتی فرصت پیدا کردم تا تحصیلاتم را ادامه دهم و در حال حاضر فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی هستم.

اگر کارلین نبود ...!
الکساندر کارلین بزرگ‌ترین رقیب من در مسابقات کشتی بود و اگر رقیبی چون او نداشتم در حال حاضر هفت مدال طلای جهان و المپیک را به دست آورده بودم. بااین‌حال هنگام مسابقه با او سرسختی زیادی از خود نشان می‌دادم و نمی‌خواستم در مقابل او کم بیاورم و او این را کاملاً می‌دانست. پس‌ازاینکه از دنیای قهرمانی خداحافظی کردم، در حاشیه یکی از مسابقات با کارلین خوش‌وبش کردم. او به من گفت :اگر بعد از من کشتی را ادامه می‌دادی چند مدال طلای جهان را به دست می‌آوردی؛به او گفتم: پس از تو دیگر رقیبی نداشتم که با او مبارزه کنم. به‌راستی‌که کارلین بهترین کشتی‌گیر سنگین‌وزن تاریخ کشتی جهان است.

می‌خواستم برای ایران کشتی بگیرم اما...
در سال 1988آقای محمدمهدی یعقوبی دارنده مدال نقره المپیک 1956 ملبورن، با منصور برزگر صحبت کرد و هماهنگ شد تا به اردوی تیم ملی دعوت شوم و برای ایران در المپیک 1988 کشتی بگیرم. اما قبل از مسابقات المپیک سئول منصور برزگر نتوانست به‌عنوان مربی حضور پیدا کند، پس‌ از آن افرادی مانع حضورم در تیم ملی شدند که تمایل ندارم در خصوص آن صحبت کنم. فقط این را می‌گویم که در آن زمان سخت‌گیری‌های زیادی برای کشتی گرفتن من در تیم ملی ایران وجود داشت.

فعالیت مربیگری در آمریکا
من از سال 1989 همزمان با فعالیت کشتی، مربیگری نیز می‌کردم. پس از دوران قهرمانی نیز مقاطعی به‌عنوان مربی در تیم ملی آمریکا فعالیت کردم و در حال حاضر نیز دریکی از دانشگاه‌ها مربی کشتی هستم.

نصب تندیس من در موزه کشتی اوکلاهاما
در آمریکا مطابق سنت سالیانه تندیس کشتی‌گیران برتر و مدال‌آور دنیا در موزه کشتی اوکلاهاما نصب می‌شود.خوشحالم که تندیس من ،مدال‌ها،کفش‌ها و دوبنده دوران قهرمانی من در این موزه و در معرض دید همگان قرار دارد.

کشتی فرنگی ایران با ورشنین پیشرفت کرد
تا آنجایی که از کشتی ایران اطلاع دارم رشد کشتی فرنگی در اینجا پس از ورود ورشنین صورت گرفت. من پیش‌ از این با علیرضا لرستانی، عبدالله عزیزی و مهدی سبز علی کشتی گرفتم و موفق به شکست آن‌ها شدم. در حال حاضر می‌دانم که کشتی فرنگی ایران پیشرفت چشمگیری داشته است.

سنگین‌وزن‌های ایران بهتر از آمریکایی‌ها
در حال حاضر در کشتی فرنگی آمریکا سنگین‌وزن مطرحی جود ندارد ،اما در ایران می‌دانم که کشتی‌گیران سنگین‌وزن آن حداقل در میان شش کشتی‌گیر اول دنیا قرار دارند.در این مدت فرصت شد که به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی ایران بروم و از نزدیک با کشتی‌گیران صحبت کردم. در گفتگو با کشتی‌گیران نیز در خصوص نحوه تمرین ،زمان استراحت موارد مهمی را توضیح دادم.

کشتی ورزش محبوب ایرانی‌ها
مردم ایران به کشتی علاقه زیادی دارند و این رشته هنوز هم محبوبیت خود را حفظ کرده است. اما در آمریکا این‌چنین نیست و مردم مانند گذشته از این رشته استقبال نمی‌کنند. یکی از دلایل آن می‌تواند گستردگی ورزش در آمریکا باشد که مردم انتخاب‌های بیشتری دارند.

عشق به سرزمین مادری
عاشقانه وطنم ایران را دوست دارم و بزرگ‌ترین حسرت زندگی‌ام این است که برای ایران کشتی نگرفتم .کاش مدال‌هایم را برای ایران کسب می‌کردم حالا آرزویم این است که به تیم ملی ایران کمک کنم و تجربه‌هایم را در اختیار کشتی‌گیران کشورم قرار دهم. امیدوارم کشتی ایران همچنان مسیر پیشرفت خود را ادامه بدهد.

خاطره از المپیک آتلانتا
در جریان بازی‌های المپیک 1996 آتلانتا ، چند بمب‌گذاری در دهکده المپیک اتفاق افتاد و عده زیادی مجروح شدند و دو روز مسابقات تعطیل شد. در آن زمان مسابقات من به پایان رسیده بود . 36ساعت پس از بمب‌گذاری به عیادت مجروحان رفتم و پس‌ازآن با 1000نفر در دهکده را بازگشایی کردیم تا بازی‌ها ادامه یابد.این اقدام من با استقبال رسانه‌ها مواجه شد.

پدرم همیشه می‌گفت قلبت را بزرگ کن
پدرم در بیشتر کشتی‌ها کنارم بود و به من دلگرمی می‌داد.وقتی حریفم مصدوم می‌شد کنارش می‌رفت و به او آب می‌داد .او به من می‌گفت که همیشه به حریفانت احترام بگذار و به مردم کمک کن.من نیز سعی کرده‌ام خوب زندگی کنم و به مردم احترام بگذارم.

تختی الگوی من است
شخصیت تختی را دوست دارم.او الگوی من است زیرا علاوه بر قهرمانی در المپیک دارای ویژگی‌های پهلوانی و جوانمردی بود. جهان‌پهلوان کسی است که به مردم کمک کند و در کنار مردم باشد.تختی اسطوره‌ای است که تمام این ویژگی‌ها در او جمع شده بود.

صحبت پایانی
به جوانان کشتی‌گیر کشورم توصیه می‌کنم که به مربیان خود احترام بگذارند و زندگی سالمی داشته باشند.امیدوارم همه جوانان ورزشکار ایران بزرگ‌ترین قله‌های موفقیت در دنیا را فتح کنند. از شما و مجله بین‌المللی دنیای کشتی سپاسگزارم که این فرصت را در اختیار من گذاشتید که از زندگی ورزشی خودم بگویم و به‌نوعی با مردم کشورم ارتباط برقرار کنم.

گفت و گو: حسن بازیار

دیدگاه‌ها